انتشار فیلمی آماتور در
شبکه های اجتماعی که ظاهرا با حمایت مالی قبطیان مصری مقیم ینگه دنیا و حمایت تدارکاتی
و معنوی گروهی از مسیحیان بنیادگرا و با مضمون توهین و تمسخر پیامبر اسلام، صورت
گرفت، بار دیگر بهانه و دستاویز لازم را به دست تندروهای مذهبی در کشورهای مختلف
داد تا ضمن اقدام به حمله به نمایندگی های سیاسی و کشتار کارکنان آن، بدعت شوم و رویه
نامیمونی را که روح الله خمینی در تعرض به اماکن دیپلماتیک بنیان گذاشت، تکرار
نمایند.
اقدام توهین آمیز دست
اندرکاران فیلم "معصومیت مسلمانان" که با حمایت کینه
توزانه و توام با حس انتقام جویی افراد و گروههای مذهبی تندرو در امریکا از جمله
کشیش تری جونز، همراه بود نمی تواند حرکتی قابل توجیه، مشروع و امری قابل دفاع
محسوب گردد ولی همگان و بطور اخص، بنیادگرایان اسلامی و رهبران آنان نیاز دارند تا
به درک این موضوع نائل آیند که در جوامع دموکراتیک نمی توان به بهانه های گوناگون
آزادی های فردی، جمعی، مدنی و دموکراتیک را در جامعه محدود و منکوب و هر گونه
اندیشه مخالف و بنیاد ناخواسته ای را تعطیل نمود.
در این بین اما، آنچه که
به هیچ عنوان قابل دفاع نمی نماید تحرکات و تحریکاتی است که توسط برخی از رهبران
مذهبی کشورهای اسلامی صورت گرفت، بطوریکه آنان بدون اشاره به اقدام زشت و ناپسند
گروههای تندرو در مصر، لیبی، یمن و دیگر کشورها در تعرض به مراکز دیپلماتیک، به
طور یکجانبه به محکومیت اهانت صورت گرفته پرداختند. آنان، به این هم بسنده نکرده و
توده های متعصب و خشمگین را به تظاهرات بر علیه دولت کشوری که فیلم مورد نظر در
آنجا ساخته شده، و شعله ور کردن آتش تنفر و خشونت و بطور غیر مستقیم تعرض به
نمایندگی های سیاسی آن کشور رهنمون شدند بدون اینکه به این معما که " گنه كرد در بلخ آهنگری / به
شوشتر زدند گردن مسگری" پاسخ گفته و رابطه بین
سازندگان فیلم و دولت امریکا را روشن سازند.
در تعریف مقدسات و هتک
حرمت و حوزه شمول آن و همچنین در تعریف آزادی و حدود و ثغور آن و مرزبندی دقیق آن
با احترام به ارزشها و مقدسات، می توان شاهد گرایشها و اختلاف فکری زیادی بود ولی
به بهانه یکی نمی توان دیگری را قربانی کرد و یا به برخورد گزینشی متوسل شد. چگونه
است که تولید یک فیلم غیرحرفه ای و البته مغرضانه، به مظهر و مصداق توهین تبدیل می
شود ولی سخنان، تفکر و گفتمان علی خامنه ای، محمود احمدینژاد و یارانش و دیگر دستاربندان
بلندمرتبه نظام جمهوری اسلامی در مورد آیین های دیگر بویژه دین یهود و بعضا کافر و
نجس خواندن پیروان ادیان آسمانی و غیر آسمانی دیگر، مصداق توهین و خوارشماری نیست.
چگونه است که سخنان ملایان تندرو و دستاربندان منبرنشین، در تعریفی از شیوه زندگی،
حق و باطل، حیات و ممات و نبرد آخرالزمانی که دربردارنده توهین به ادیان و مکاتب
دیگر و منحرف و پلید تلقی کردن پیروان آنهاست، مصداق وهن و اهانت نمی باشد ولی
اقدام تنی چند در تولید فیلمی بی مایه و سخیف، به حساب یک دولت و یک کشور گذاشته
می شود؟
آری محتوا و درون مایه این
فیلم می تواند توهین آمیز و تحریک کننده باشد ولی به هیچ عنوان نمی تواند مجوزی
برای نفرت افکنی و بهانه ای برای ارتکاب قتل و کشتار و نقض اصول اولیه و مقررات
مربوط به کنوانسیون وین مبنی بر مصونیت کارکنان نمایندگی کشورها و برخورداری ازحقوق دیپلماتیک آنان باشد و در این مقال، آنچه سزاوار
نکوهشی بسیار بالاتر است کشتار، قتل و غارت، اوباشگری و ترویج افراط گرایی، خشونت
و عدم تحمل توسط تندروان و بنیادگرایان است که گناهی بس بالاتر و نابخشودنی تر از
توهین به مقدسات محسوب می شود.
در ایران نیز دستاربندان
جمهوری اسلامی که از هیچ فرصتی برای ترویج نفرت افکنی و احساسات ضدغربی فروگذار
نمی کنند با شور و شعف فراوانی به بهره برداری از این موقعیت پرداخته و پیروان خود
را به حضوری دیگرباره در خیابانها برای شرکت در تظاهراتی نمایشی و سرشار از شعار و
تهی از شعور فراخوانده اند. مع هذا، با توجه به فقدان
اطلاع رسانی آزاد و فیلترینگ منابع خبری مستقل و شبکه های مجازی اجتماعی در ایران،
تظاهرکنندگانی که با سازماندهی دولتی در خیابانها حضور به هم می رسانند در اکثر
موارد از محتوا و چگونگی توهین صورت گرفته هیچ گونه اطلاعی ندارند و صرفا با جهت
دهی و اطلاع رسانی عمدتا غلط و غیر حقیقی در راهپیمایی و حرکت اعتراضی حاضر شده و
به ابراز احساسات می پردازند.
احمد هاشمی، کارمند سابق وزارت خارجه و تحلیلگر مسائل سیاسی و بین المللی
No comments:
Post a Comment