Beynəlxalq nüvə razılaşmasının iflası və ABŞ-la gərginliklərin yenidən artması ilə bağlı kəskin tənqidlərə məruz qalan İran prezidenti Həsən Ruhani sərt-xətt tərəfdarları və digər din xadimlərinin getdikcə artan qəzəbi ilə qarşılaşır. Bu həftə İranın xarici işlər naziri Cavad Zərif sosial mediada istefa verdiyini elan etsə də, Həsən Ruhani onun istefasını qəbul etməyib. Bu inkişaflar İranda İslam İnqilabının 40 illiyinin tamam olduğu bir zaman baş verir. İran üzrə təhlilçi Əhməd Haşimi Amerikanın Səsinin Amerika İcmalı proqramında müsahibəsində İranda son siyasi inkişaflar, azərbaycanlıların durumu, İslam Respublikasının 40 illiyi və bunun tarixi dərslərindən danışıb.
İran Xarici İşlər Nazirliyinin keçmiş əməkdaşı olan Əhməd Haşiminin sözlərinə görə, Qərbdə daha mötədil bir siyasətçi kimi qəbul edilən xarici işlər naziri Cavad Zərifin İranda daxildən dəyişikliyə nail olmaq səylərində əsas rol oynaya biləcəyi ilə bağlı gözləntilərin olmasına baxmayaraq, ölkədə son qərarları ali dini rəhbərin verdiyi nəzərdən qaçırılmamalıdır.
“Zərif mötədil adlandıra bilər. Amma gerçəklik budur ki, son qərarları dini lider verir. Dini lider sanksiyalardan sonra qərar vermişdi ki, İran dünyaya bir qədər açıla və ona görə zəmin yaratdı, şərait yaratdı ki, Ruhani hakimiyyəti və Zərif İranın dünyaya daha `gülərüzünü` göstərsinlər və bu basqılar biz az azalsın.”
Son zamanlar sərt xətt tərəfdarları arasında Həsən Ruhaninin istefası ilə bağlı çağırışlara toxunan Əhməd Haşimi bildirib ki, Tehran rejimi üçün Ruhaninin vəzifədən kənarlaşdırılması hazırda prioritet deyil.
“Birinci öncəlik budur ki, Rusiya, Çin, xüsusilə Avropa Birliyi ilə anlaşa bilsin Amerikanın başçılığı ilə bu sanksiyalara qarşı, özəlliklə də Avropanın İranın maliyyə əməliyyatlarını apara bilməsi üçün göstərdiyi mexanizmlər İranın prioritetləridir. Ruhanini iqtidardan götürmək və başqasını gətirmək deyil.”
Əhməd Haşimi İranda son siyasi inkişaflar fonunda ölkədəki azlıqların qarşılaşdığı basqıları qeyd edib. Lakin o təəssüflə bildirib ki, İran rejiminə əsas müxalif qüvvələr də etnik azlıqların demokratik tələbləri və onların hüquqlarının təmin edilməsi məsələsində sərt mövqe tutur.
“Biz bilirik ki, əgər bu iqtidar bu tələblərə, demokratik istəklərə qarşıdırsa, müxalifətdə olan iki əsas qrup var - Xalq Mücahidləri və şah tərəfdarları – və təəssüflər olsun ki, onlar azərbaycanlıların istəklərinə və tələblərinə daha sərt baxırlar.”
Əhməd Haşimi bildirib ki, İranda hazırkı rejimdən narazı olan azərbaycanlılar digər tərəfdən müxalifətin də mövqeyini narahatlıqla qarşılayır. Onun sözlərinə görə, əsas müxalifət qrupları Azərbaycan məsələsini və türk dilini təhlükə olaraq görür.
Əhməd Haşimi İranda İslam inqilabından sonra keçən 40 il ərzində azərbaycanlıların milli hərəkatının dini deyil, dünyəvi prinsiplərə əsaslandığını vurğulayıb.
“Azərbaycanlılar şiə İslama çox önəm verdikləri üçün İslam inqilabının yanında oldular, dəstəklədilər, yardımçı oldular və onun bir parçası idilər. Amma getdikcə ondan uzaqlaşdılar və çox sevindirici bir durumdur ki, yeni Azərbaycan hərəkatı, yəni bu son 20, 30 ildə bir sekulyar hərəkatdır, şiəliyə, dinə, inanca dayanan bir hərəkat deyil. Amma o zaman elə deyildi. O zaman azərbaycanlılar da qatıldılar şiəçiliyə, şiəçilik çərçivəsində İran inqilabına. Amma indi təbii ki, böyük bir kəsim bundan razı deyil və öz haqlarını, öz tələblərini sekulyar bir çərçivədə irəli sürürlər. Yeni hərəkatda dinçilik böyük rol oynamır.”
استعفای ظریف
به صدای آمریکا بخش ترکی آذربایجانی گفتم که تلاش ظریف برای استعفا به دو دلیل اساسی صرت گرفت:
یک- دستگاه سیاست خارجی ایران دستکم چهار متصدی و چهار وزیر خارجه غیر رسمی دارد و همانطور که مایک پامپئو گفت ظریف صرفا ویترینی از نظام است و اختیارات چندانی ندارد. این چهار تن عبارتند از علی اکبر صالحی که مسئول پرونده اتمی است؛ علی اکبر ولایتی که مسئول روابط ویژه با روسیه است؛ علی شمخانی که مسئول سیاست گذاری های راهبردی است و قاسم سلیمانی که مسئول امور خاورمیانه و بویژه سوریه است.
دو- توجیه سیاست های جمهوری اسلامی و دروغ هایی که برایش در مجامع بین المللی و در عرصه کشمکش های سیاست داخلی میان اصول گراها و میانه روها دردسرآفرین بود و او متهم به خیانت به کشور بود که می باید زیر سیمان دفن شود. دروغ های شاخداری از قبیل اینکه ایران دموکراسی است؛ بهایی بودن در ایران جرم نیست؛ در ایران اعدام سیاسی نداریم؛ کسی بخاطر عقیده سیاسی اش در زندان نیست؛ حجاب در ایران اجباری نیست و بخشی از فرهنگ مردم است و کسی در حاکمیت ایران نگفته است اسرائیل باید نابود شود.
یک- دستگاه سیاست خارجی ایران دستکم چهار متصدی و چهار وزیر خارجه غیر رسمی دارد و همانطور که مایک پامپئو گفت ظریف صرفا ویترینی از نظام است و اختیارات چندانی ندارد. این چهار تن عبارتند از علی اکبر صالحی که مسئول پرونده اتمی است؛ علی اکبر ولایتی که مسئول روابط ویژه با روسیه است؛ علی شمخانی که مسئول سیاست گذاری های راهبردی است و قاسم سلیمانی که مسئول امور خاورمیانه و بویژه سوریه است.
دو- توجیه سیاست های جمهوری اسلامی و دروغ هایی که برایش در مجامع بین المللی و در عرصه کشمکش های سیاست داخلی میان اصول گراها و میانه روها دردسرآفرین بود و او متهم به خیانت به کشور بود که می باید زیر سیمان دفن شود. دروغ های شاخداری از قبیل اینکه ایران دموکراسی است؛ بهایی بودن در ایران جرم نیست؛ در ایران اعدام سیاسی نداریم؛ کسی بخاطر عقیده سیاسی اش در زندان نیست؛ حجاب در ایران اجباری نیست و بخشی از فرهنگ مردم است و کسی در حاکمیت ایران نگفته است اسرائیل باید نابود شود.
دو عامل فوق باعث شد او استعفای خود را اعلام کند چرا که دارای هیچ اختیاری نیست و تنها دستاورد عمده اش برجام توسط دولت کنونی امریکا بر باد رفته است.
همچنین توضیح دادم که ایران یک دموکراسی نیست و خامنه ای به عنوان یک دیکتاتور تام الاختیار (دیکتاتوری ولایت فقیه) کشور را اداره می کند. ظریف می توانست چهره بشاش و متبسم نظام در خارج باشد ولی او و دولت روحانی ظرفیت تغییر در داخل ایران را ندارند و وقتی به دلیل تحریم ها و فشارهای اقتصادی، رهبر خواستار نرمش قهرمانانه شد، زمینه نقش آفرینی برای روحانی و ظریف در عرصه سیاست داخلی و خارجی را فراهم کرد.
گفتم استعفای روحانی بعید است زیرا تحریم ها به شدت اقتصاد کشور را ویران کرده و تمرکز اصلی جمهوری اسلامی بر دور زدن تحریم ها با کمک اتحادیه اروپا، روسیه و چین است. در این بین، اتحادیه اروپا نقش ویژه ای ایفا می کند و ایران باید ثابت کند به مشی کنونی و پیروی از برجام وفادار است تا برای روی پا ماندن با کمک اروپا از سازوکارهای ویژه مالی بهره مند باشد.
همچنین توضیح دادم که ایران یک دموکراسی نیست و خامنه ای به عنوان یک دیکتاتور تام الاختیار (دیکتاتوری ولایت فقیه) کشور را اداره می کند. ظریف می توانست چهره بشاش و متبسم نظام در خارج باشد ولی او و دولت روحانی ظرفیت تغییر در داخل ایران را ندارند و وقتی به دلیل تحریم ها و فشارهای اقتصادی، رهبر خواستار نرمش قهرمانانه شد، زمینه نقش آفرینی برای روحانی و ظریف در عرصه سیاست داخلی و خارجی را فراهم کرد.
گفتم استعفای روحانی بعید است زیرا تحریم ها به شدت اقتصاد کشور را ویران کرده و تمرکز اصلی جمهوری اسلامی بر دور زدن تحریم ها با کمک اتحادیه اروپا، روسیه و چین است. در این بین، اتحادیه اروپا نقش ویژه ای ایفا می کند و ایران باید ثابت کند به مشی کنونی و پیروی از برجام وفادار است تا برای روی پا ماندن با کمک اروپا از سازوکارهای ویژه مالی بهره مند باشد.
تردیدهای جدی ترکان آذربایجان نسبت به اپوزیسیون
توضیح دادم رژیم ایران رژیم سرکوب گری است و بویژه ترک های آذربایجانی را از حقوق اولیه از قبیل تحصیل به زبان مادری محروم کرده است. با این وجود، آذربایجانیان با تردیدهای زیادی در خصوص آینده خود روبرو هستند چرا که نیروهای عمده اپوزیسیون دارای ماهیت غیردموکراتیک بوده و هر گونه تغییر رژیم می تواند اوضاع را برای ترکان آذربایجانی و اقوام و ملل غیرفارس در ایران حتی بدتر کند زیرا در بین اپوزیسیون چهره های راست افراطی مانند سطلنت طلب ها و چپ افراطی مانند گروه مارکسیستی- اسلامیستی مجاهدین خلق دست بالا را دارند که نه تنها به دموکراسی متکثر (پلورالیستی) اعتقادی ندارند بلکه دیکتاتور منشی آنها شدیدتر از استبداد رژیم ولایت فقیه است و بعلاوه، آنها دارای روحیات شدیدا ضد ترکی و ضد آذربایجانی هستند. سرکار آمدن دو گروه عمده سلطنت طلب ها و مجاهدین خلق می تواند ایران را به قهقرا و ملت های غیرفارس را با تبعیض مضاعف تری روبرو کند.
در خصوص چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن برای ترک های ایران گفتم متاسفانه ترک ها به دلیل شیعه گری و اسلام گرایی کاملا با این انقلاب همراهی کردند ولی خوشبختانه حرکت ملی و هویت طلبانه و آزادی خواهانه آذربایجان در 20-30 سال اخیر دارای ماهیت عرفی و سکولار می باشد و نشانه عمده ای از شیعه گری و دین گرایی در آن دیده نمی شود.
توضیح دادم رژیم ایران رژیم سرکوب گری است و بویژه ترک های آذربایجانی را از حقوق اولیه از قبیل تحصیل به زبان مادری محروم کرده است. با این وجود، آذربایجانیان با تردیدهای زیادی در خصوص آینده خود روبرو هستند چرا که نیروهای عمده اپوزیسیون دارای ماهیت غیردموکراتیک بوده و هر گونه تغییر رژیم می تواند اوضاع را برای ترکان آذربایجانی و اقوام و ملل غیرفارس در ایران حتی بدتر کند زیرا در بین اپوزیسیون چهره های راست افراطی مانند سطلنت طلب ها و چپ افراطی مانند گروه مارکسیستی- اسلامیستی مجاهدین خلق دست بالا را دارند که نه تنها به دموکراسی متکثر (پلورالیستی) اعتقادی ندارند بلکه دیکتاتور منشی آنها شدیدتر از استبداد رژیم ولایت فقیه است و بعلاوه، آنها دارای روحیات شدیدا ضد ترکی و ضد آذربایجانی هستند. سرکار آمدن دو گروه عمده سلطنت طلب ها و مجاهدین خلق می تواند ایران را به قهقرا و ملت های غیرفارس را با تبعیض مضاعف تری روبرو کند.
در خصوص چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن برای ترک های ایران گفتم متاسفانه ترک ها به دلیل شیعه گری و اسلام گرایی کاملا با این انقلاب همراهی کردند ولی خوشبختانه حرکت ملی و هویت طلبانه و آزادی خواهانه آذربایجان در 20-30 سال اخیر دارای ماهیت عرفی و سکولار می باشد و نشانه عمده ای از شیعه گری و دین گرایی در آن دیده نمی شود.
No comments:
Post a Comment