06 September, 2012

اندر مصائب ترجمه در ایران

احمد هاشمی
حرفه مترجمی از جمله مشاغلی است که همزمان با گسترش ارتباطات بین جوامع بشری و بویژه پس از آغاز دوران بازرستاخیز و رنسانس در اروپا، توسعه فزاینده ای پیدا نموده و در قرون و دهه های اخیر شعبه ها و زیرشاخه های تخصصی متعددی بر آن افزوده شده و جایگاه خود را در میان مشاغل حساس و کلیدی تحکیم نموده است به طوریکه در دنیای امروز تصور جهانی بدون این حرفه امری غیرممکن می نماید. بر طبق رتبه بندی بین المللی سختی مشاغل، مترجمی از جمله مشاغل سخت، سنگین و پراسترس به حساب می آید که به همین دلیل، شاغلان در این حرفه مشمول برخی امتیازات از قبیل بازنشستگی زودهنگام می شوند. ولی شرایط حاکم بر ایران و ویژگی های حکمرانان کنونی آن این پیچیدگی، اضطراب و سختی را مضاعف و دوچندان می نماید که در این مجال اختصارا به این پیچیدگی ها پرداخته خواهد شد.

ویژگی های ترجمه جمهوری اسلامی پسند
به عنوان مترجم وزارت خارجه جمهوری اسلامی که چند سالی در امر ترجمه به زبانهای انگلیسی و ترکی استانبولی برای دولتمردان و مسئولین را در پرونده کاری خود دارد مایلم به گوشه ای از مصائب و مشکلات مضاعفی که افراد دخیل در امر ترجمه با آنها دست و پنجه نرم می کنند اشاره کنم. در مترجمی از نوع جمهوری اسلامی آن، یک چارچوب متصلب و مجموعه قوانین  نانوشته ای وجود دارد که مترجمان در حین کار آنها را یاد گرفته، بدانها خو گرفته و ملکه ذهن خود نموده اند و آنها را در عمل به طور ناخودآگاه و غیر ارادی اعمال می کنند که ذیلا به چندی از آنها می پردازم:

آزاداندیشترین در دستگاه دیپلماسی
بدور از هر گونه پیشداوری، لازم می دانم قبل از هر چیز اشاره کنم که همکاران اداره ترجمه از لیبرالترین، شریفترین و آزاداندیشترین کارمندان وزارت خارجه جمهوری اسلامی هستند و برای اینکه همکاران و مسئولین آن بخش از وزارتخانه مورد آزار و اذیت احتمالی مسئولین واقع نشوند دراین نوشتار، از ذکر جزئیات، مصداق و مثال معذور خواهم بود ولی بطور کلی می توانم بگویم که آنها به شدت تحت فشار هستند تا قلب واقعیت کنند و ترجمه جمهوری اسلامی پسند (اصطلاحی که در بین همکاران رایج است) ارائه کنند و همچنان که ورزشکاران صلح دوستمان که مجبور می شوند از رقابت در مقابل همتایان اسرائیلیشان امتناع کنند مترجمان هم در این دیار، آزادی عمل ندارند.

ایدئولوژیک بودن
همانند تمامی رژیمهای حکومتی خودکامه، شخص محور و ایدئولوژیک، در ساختار جمهوری اسلامی، امر ترجمه و شخص مترجم نیز بسان تمامی امور دیگر، نمی تواند عاری از بار ایدئولوژیک و یا به اصطلاح مکتبی باشد و همیشه این تعهد است که بر تخصص چیرگی و دست بالا را داشته و در صورت نیاز و ضرورت می توان تخصص را در قربانگاه تعهد قربانی نموده و به مسلخ کشید. به عنوان مثال اگر در یک سخنرانی در یک اجلاس به اصطلاح بین المللی در تهران یک مدعو از کشور زامبیا، گامبیا و یا گینه بیسائو، که با ادبیات سیاسی حاکم بر ایران آشنایی ندارد و یا به هر دلیلی مایل است واژه "اسرائیل" را - ولو برای محکومیت آن کشور- به زبان بیاورد این واژه می باید به عنوان غده سرطانی خاورمیانه،  فلسطین اشغالی، رژیم اشغال گر قدس، رژیم غاصب و اشغالگر قدس، رژیم سفاک و خون آشام صهیونیستی و از این قبیل ترجمه شود. به عبارتی تا مادامی که خود واژه اسرائیل را بکار نبرده باشیم در ترجمه و حتی تفسیر و تاویل این واژه، آزادی تام و تمام داریم. مثال دیگر اصطلاح "بهار عربی" است که از جمله واژگان ممنوعه در قاموس جمهوری اسلامی است و بنده شخصا به یاد  دارم که از بکار بردن این واژه اکیدا منع شدم. "بیداری اسلامی" اصطلاحی است که بجای واژه مصطلح و شناخته شده "بهار عربی" بکار می رود.

کنار گذاشتن اصل امانت در ترجمه
در دستگاه جمهوری اسلامی، امانت داری در ترجمه را باید به بوته فراموشی سپرد. همچنانکه در بند بالا اشاره شد در یک حکومت ایدئولوژیک ترجمه نیز باید ایدئولوژیک و مکتبی باشد. بنایراین نمی توان به امانت داری و دقت در ترجمه توجه و اهتمام نمود. مثلا اگر در یک منبع غربی در مورد طالبان و یا القاعده اصطلاح تروریست بکار برده می شود به عنوان مترجم مکتبی و ارزشی باید آنرا به شورشیان یا گروه القاعده یا شبه نظامیان طالبان تبدیل و ترجمه کنیم و یا تکلیف شرعی و قانونی و مکتبی ما ایجاب می کند از دولت فلسطین به مرکزیت رام الله به اسم گروه فتح و از حماس به عنوان دولت قانونی فلسطین نام ببریم.

اطلاع رسانی
اغلب در جلسات ترجمه مواردی پیش می آید که مترجم باید اطلاع رسانی کند یعنی در حین جلسه مثلا وزیر جهاد کشاورزی در مورد موقعیت جغرافیایی و جمعیت و مذهب یک کشور می پرسد که مترجم می باید به اطلاع همایونی وزیر محترم برساند.

اضافه کردن جملات مربوط به مبادی آداب دیپلماتیک
بعضا مترجم باید از خودش مطالبی را به صحبتهای مقام مورد نظر یا سخنران ایرانی اضافه کند و صحبت کردن و سخنرانی آخرین کاری است که برخی از مسئولین به آن آشنایی دارند. به عنوان مثال وزیر نفت آقای رستم قاسمی - با وجود اینکه مشاور بین الملل ایشان در جریان دیدارهایش کاملا به او کمک می کند و جملات آماده تحویل او می دهد تا به زبان بیاورد و مطالب را به سان دانش آموزی که با تقلب و رساندن مطلب می خواهد نمره قبولی دریافت کند به او می رساند  - ولی همین وزیر به عنوان مثال در پایان دیدار وزیر خارجه غنا از به زبان آوردن جملات کلیشه ای و اصطلاحات رایج در جهان دیپلماسی از قبیل "از آشنایی با شما خرسند شدم" و یا "امیدوارم شاهد گسترش روزافزون روابط دوستانه دو کشور باشیم" عاجز بود و به هیچ عنوان آشنایی هرچند اندکی با اصول و مبادی آداب عمومی و اصول دیپلماتیک ندارد و بسیار عامیانه و زخمت و به اصطلاح چاله میدانی صحبت می کند که مترجم در حد امکان مجبور به افزودن جملات زیبا و تعدیل آن سخنان است.

ترجمه ناپذیری:
شاید برای دیگرانی که از بیرون به این حرفه نگاه می کنند واژه "ترجمه ناپذیری" کمی بیگانه و عجیب به نظر بیاید ولی برخی از مفاهیم و اصطلاحات و واژگان ابداعی جمهوری اسلامی به سختی قابل ترجمه هستند که ما در اداره ترجمه با کمک پیشکسوتها می توانستیم با رایزنی و همفکری فشرده، معادل تقریبا نزدیکی برای آنها پیدا کینم. "ولایت پذیری"، "ارزش مداری"، "بصیرت ورزی یا بصیرت افزایی"، و "این ممه را لولو برد" تنها چند نمونه از تعابیر ترجمه ناپذیر است.

مترجم همیشه مقصر
همیشه مترجم دیوارش کوتاهترین است که می توان او را هم در عزا و هم در عروسی قربانی نمود مثلا عباراتی از قبیل "مترجم بد ترجمه کرد" و یا "به خاطر مصالح نظام نباید این مطلب را ترجمه می کرد" و "اشکال از ترجمه است" و موارد مشابه دیگر بسیار رایج است. حتی در برخی نهادها برخی از مسئولین به مترجم تذکر می دهند که ترجمه گزینشی، اصلاح شده و فیلتر شده ای از سخنان یک مقام (مورد وزیر مسکن و شهرسازی) داشته باشد تا از سوء تفاهمات احتمالی جلوگیری شود.

تناقض ترجمه آزاد
مسئولین اداره ترجمه وزارت خارجه در جلسات خودمانی و صمیمی، تاکید زیادی بر ترجمه اصلاح شده دارند و مکرر گفته می شود که اظهارات سخنران مرتب و جفت و جور گردیده و جملات معنی دار، به هم پیوسته و منسجم و ویرایش شده از سخنان آنها ایجاد و ترجمه شود.

ترجمه با چاشنی تملق
مترجم در جمهوری اسلامی باید مطالب را طوری ترجمه کند که به مذاق مقام مسئول خوش بیایید وگر نه گفته خواهد شد که فلان مترجم دیگر برای ترجمه های بعدی نیاید. بیشتر چاپلوسی و تملق خواسته می شود تا کار دقیق، این امر بویژه در مورد شخص رئیس جمهور مصداق دارد. همچنین اگر میهمانی خارجی رهبر ایران را صرفا رهبر خطاب نماید وظیفه یک مترجم مکتبی و انقلابی این است که او را مقام معظم رهبری و ولی امر مسلمین جهان معرفی نماید.

تاویل در ترجمه
معمولا مقامات و مسئولین جمهوری اسلامی ترجمه صورت گرفته را به قول خودشان تاویل و تفسیر می کنند و به آن حالتی که مصلحت بدانند در می آورند تا معنی مورد نظر آنها استنباط شود. مثلا اگر در صدا و سیما از فلان مقام گامبیایی شرکت کننده در مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی پرسیده شود که چرا در مراسم ارتحال حضور پیدا کرده ای و او پاسخ دهد که توسط سفارت ایران در بانجول برای شرکت در مراسم دعوت شدم و هزینه اقامت و بلیت رفت و برگشت و تور ایرانگردی من توسط دولت ایران پرداخت شد و البته امام را هم دوست دارم در این حالت قسمت اول مصاحبه کاملا حذف و در عوض در قسمت دوم که این مهمان به دوست داشتن امام خمینی اشاره می کند به تفسیر و توضیح و تاویل کردن و به قول فرنگی ها بهparaphrase   کردن می پردازند.

ویرایش و تصحیح
یکی از کارکردهای مترجم از نوع ایرانی آن اصلاح و تصحیح  اشتباهات بعضا فاحش مقامات است. مثلا معاون اول رئیس جمهور آقای رحیمی در زمینه موضوعات بین المللی دارای اطلاعات بسیار محدودی بوده و معمولا مرتکب اشتباهات فاحشی می شود که اینجانب در چندین مورد اشتباهات ایشان را به شکل اصلاح شده و پس از گذراندن از صافی، ترجمه کرده ام. به طور مشخص، یکی از اشتباهات فاحش ایشان تلقی کردن فیدل کاسترو به عنوان رهبر کشور دوست و برادر سنت وینسنت بود که تا حد ممکن سعی در اصلاح ترجمه کردم.

وصله پینه کردن
سخنرانی و اظهارات برخی از مسئولین به گونه ای است که به تعبیر همکاران، نیاز به وصله پینه کردن اظهارات آنها داریم چون در برخی موارد گنگ و مبهم و نامفهوم می شود و معنای معقول و منطقی از آن سخنان استنباط نمی شود. در این مورد می توان به شیوه سخنرانی آقای لاریجانی رئیس مجلس و منوچهر متکی رئیس سابق دستگاه دیپلماسی اشاره کرد.

نتیجه گیری:
ترسیم آرمانشهر، بر زبان آوردن دروغهای فاحش و دادن وعده های غیرعملی و ریا و نفاق از بنیانها و مولفه های اصلی تشکیل دهنده رژیمهای خودکامه و توده گرا می باشد. رژیم حاکم بر ایران نیز همچون همتایان خود از قبیل کره شمالی، اریتره، ونزوئلا و... نیاز مبرمی به بهره برداری از این حربه و مکانیزم دارد و دوام و بقای خود را در گروی آن می بیند. وعده های آیت الله خمینی در زمینه اصلاح مردم، ارزانی نمودن بهشت بر آنان و رایگان نمودن آب و برق و اظهارات محمود احمدی نژاد در زمینه آوردن پول نفت بر سر سفره ها، کوروش مآبی، مدیریت بر جهان و همکاری و ارتباط گیری مستمر با امام دوازدهم شیعیان تنها چند نمونه در این زمینه است.  از آنجایی که رژیم نیازمند تهیه شعار، سخنان بزرگ ولی بی پشتوانه و خوراک تبلیغاتی برای کارآمدی و موفق نشان دادن خود به منظور تامین بقا و مشروعیتش می باشد ترجمه همجهت، هماهنگ و همراستا از جمله ابزارهایی است که رژیم در نبود رسانه های آزاد و مستقل، بطور گسترده ای از آن بهره برداری می نماید تا مانع از افول موج توده گرایی و توده فریبی در جامعه – که محل ارتزاق رژیم و موجب دوام و قوام خود است - گردد.








مجموعه تصاویر اینجانب در جلسات  مختلف ترجمه برای مسئولین جمهوری اسلامی








































4 comments:

farzad said...

البته فرمایش شما متینه ولی نگفتین چطوری توی وزارت خارجه استخدام شده بودین؟ چون منم مترجمم و تا جایی که می دونم و خودتونم گفتین صرف اینکه مترجم خوبی باشین آدمو اون تو استخدام نمی کنن و باید خودی باشین. شما بودین؟

Anonymous said...

فزراد جان ایشون به همون دلیل استخدام شدند که اردوان خاوری صاحب 8 دفتر همواپیمای در بلاد کفر می باشد!

ahmad hashemi said...

آقا فرزاد عزیز
من اگر خودی بودم به این وضع دچار نمی شدم که الان درش هستم. حکومت دستاربندان حاکم بر ایران به علت فقر اطلاعاتی و ضعف تخصص و توانمندی ناچار به استفاده کردن از نیروهای لیبرال و آزاد منشی مثل بنده می شن. مطمئن باشید اگر یک بسیجی و عنصر خود فروخته ای می داشتند بنده رو استخدام نمی کردند

ahmad hashemi said...

در ثانی بنده تحصیلات سیاسی دارم و قاعدتا می باید به عنوان دیپلمات استخدام می شدم که به خاطر عقایدم اینطور نشد