The Healing of historic wounds in Mostar
نویسنده: احمد هاشمی - ۱۳٩۱/٤/٢٠
روزنامه شرق- چهارشنبه ۷ مرداد ۱۳۸۳
دیوارها، سمبل فرهنگى و سیاسى قرن گذشته بود. در پایان قرن بیستم دیوارهایى که کشورها را از هم جدا نگه مى داشت و شهرها را به دو نیم مى کرد فرو ریختند. البته اسرائیل در این زمینه یک استثناست و به رغم مخالفت شدید جامعه جهانى _ که در راى گیرى اخیر مجمع عمومى سازمان ملل هم شاهد گوشه اى از این مخالفت بودیم _ به ساخت دیوار حائل بین اسرائیل و فلسطینیان ادامه مى دهد. اگر این دیوارها فروریخته سمبل سیاسى و فرهنگى قرن بیست ویک هستند سمبل اقتصادى این قرن هم «پل ها» هستند. قرن ۲۱ در عصر ارتباطات فاصله ها را برداشته و دوردست ها را به نزدیکى تبدیل کرده است.
کشورها نیز براى اینکه جایگاه درخورى در عرصه بین المللى داشته باشند مجبور به گذار از ساختار خودخواهانه سرزمین محور و قوم گرا به ساختارى فرهنگ محور و هنرگرا هستند. دیگر در جهان امروز حفظ و تحمل یک ساختار چند فرهنگى مورد بحث واقع نمى شود بلکه همزمان بحث از بسط و گسترش آن نیز هست. مانند سیاست هاى تکثرگرایانه اى که کشورهاى چندقومى و مهاجرپذیر از قبیل کانادا، آمریکا و سوئیس در پیش گرفته اند. کشور بوسنى و هرزگوین که از یادگاران امپراتورى قدرتمند عثمانى است یکى از سرزمین هاى چند فرهنگى بالکان محسوب مى شود.
بوسنیایى ها مذهب بوگومیل داشتند که عمیقاً با دو مذهب ارتدوکس و کاتولیک در منطقه تفاوت داشت. آنها در مدت کوتاهى پس از حاکمیت عثمانى اسلام را پذیرا شدند و بدین سبب هیچ گاه نیروهاى عثمانى را به عنوان خارجى و مهاجم به حساب نیاوردند.
بارزترین نماد اسلام در منطقه بالکان دو پل بوده است. نخستین آن پل درینا در شهر ویشگراد بود. ایوو آندریچ (Ivo Andrich) در رمان «پل درینا» در مورد نقش این پل در برقرارى یک رابطه چند فرهنگى در دوره عثمانى در منطقه بالکان که موزائیکى از اقوام و فرهنگ هاست توضیح داده است و با این کار موفق به کسب جایزه نوبل شده است. دومین پل قدیمى بالکان در عصر سلیمان قانونى ساخته شد. این پل که همان پل موستار است با طرح معمار سنیان، معمار برجسته که اکثر بناهاى باشکوه عثمانى با طرح و ابتکار وى به اجرا درآمده است ساخته شد. این پل که در جنگ داخلى بوسنى تخریب شد مطابق با بناى اصلى خود بازسازى شد.
بازسازى به همان شکل اصلى این پل داراى پیامى مهم براى جهانیان است. این پل منحصر به فرد دو سوى شهر را در دو طرف رود نارنتا (Narenta) به هم مرتبط نمى سازد بلکه همچنین فرهنگ هاى گوناگون را به هم پیوند داده، ویژگى جداکننده بودن مرزها را زایل و سمبل همزیستى جهانیان با یکدیگر است.لازمه ایجاد پل هاى فرهنگى و اقتصادى در میان کشورها، شهرها و جوامع همزیستى فرهنگ ها، قومیت ها و نژادها و همچنین ادیان مختلف با یکدیگر است. در کشورهایى که فرهنگ ها با دیوارهاى تنگ نظرانه قوم گرایانه از یکدیگر جدا شده اند حیات سیاسى، اقتصادى و فرهنگى آنها نیز محکوم به خمودگى و شکست است و تخریب پل موستار و جنگ صرب ها، کروات ها و مسلمانان بوسنى با یکدیگر تائیدکننده این مهم است.
این پل توسط گلوله توپ یک ژنرال نژادپرست کروات در جنگ بوسنى تخریب شد. توجیه او این بود که مردمان این سوى رود، یعنى کروات هاى موستار کاتولیک بوده و به دنیاى غرب تعلق دارند و مردم آن سوى پل که صرب هاى ارتدوکس و مسلمانان در آن ساکن هستند متعلق به تمدن هاى شرقى و پست بوده و در نتیجه ارتباط بین مردم دو سوى رود که توسط این پل انجام مى گرفت باید از بین برد. بازسازى این پل با هزینه ۲۰ میلیون دلار و با جمع آورى و خارج کردن سنگ هاى تراشیده شده در عصر عثمانى که پس از تخریب پل به داخل رودخانه افتاده بودند انجام گرفت و در مراسم بازگشایى آن چند ده تن از سران کشورهاى بالکان و مقاماتى از اتحادیه اروپایى و دیگر کشورها حضور داشتند.
منطقه بالکان و به ویژه کشور بوسنى و هرزگوین زمانى کانون واگرایى و تنش هاى قومى، نژادى و مذهبى در اروپا بود و حتى جرقه جنگ جهانى اول در این منطقه زده شد. ولى اکنون تنفر از دیگران (Xenophobia) و ملیت گرایى افراطى (Chauvinism) جاى خود را به دوستى و همگرایى داده است و ملل جدا شده و کشورهاى تجزیه شده بالکان باز هم در چارچوب به مراتب گسترده ترى به نام اتحادیه اروپا گردهم مى آیند تا همزیستى مسالمت آمیزرا تجربه کنند.