01 December, 2015

آیا واقعا هر عیب که هست از مسلمانی ماست؟

مسلمانان نواندیش، اقدامات تندروها را به بدفهمی از اسلام ارتباط می‌دهند ولی هیچ الگوی حقیقی از اسلام خوب و مدینه فاضله و آرمانشهر مورد ادعای خود ارائه نمی‌دهند
 حوادث تروریستی اخیر در پاریس، قلب بشریت و تمدن مدرن را جریحه دار کرد چرا که این تهاجم، نه حمله به یک کشور، بلکه تعرض به نماد تمدن، دستاوردها و ارزش‌های دنیای معاصر بود. در دنیای امروزی که ما می‌شناسیم پاریس، فرانسه و اندیشمندانش بیشترین سهم و تاثیرگذاری را داشته اند بطوریکه بدون وجود رنه دکارت، ولتر، مونتسکیو، ژان ژاک روسو، الکسی دوتوکویل، ژان پل سارتر، سیمون دوبولیوار و میشل فوکو بشر قرن بیست و یکمی، فاقد روح و معنا است و به راحتی می‌تواند به توحش قرون وسطایی خود بازگشت کند.
    
در حالیکه مسلمانان تندرو و بنیادگرا، پاریس را هدف قرار داده اند، اندیشمندان و کنشگران میانه روی مسلمان به درستی شروع به دفاع خود و اعلام برائت از گروه‌های تروریستی اسلامی کرده اند. عصاره استدلال آنها این است که مسلمانان اولین و اصلی ترین قربانیان این گروه‌ها هستند و داعش و القاعده و همقطارانشان ربطی به مسلمان‌ها ندارند بلکه نحله‌ای انحرافی از اسلام هستند.
   
در سال‌های اخیر بارها این جمله را که برگرفته از شعری از ابوسعید ابوالخیر می‌باشد شنیده‌ایم که «اسلام به ذات خود ندارد عیبی/هر عیب که هست از مسلمانی ماست» ولی حالا شاید زمان ابراز تردید در درستی این سخن و اقرار به مشکلات ریشه‌ای و بنیان‌های فکری که بخشی از مسلمانان با توسل به آنها دست به خشونت مقدس می‌زنند فرا رسیده باشد.
     
با این مقدمه به تحلیل حوادث پاریس از دیدگاه آنهایی می‌پردازیم که خود را در رسته «مسلمان میانه رو» تعریف می‌کنند. این گروه در مواجهه با وضعیتی مشابه حملات اخیر پاریس، عمدتا سه توضیح و واکنش کلیشه‌ای از خود نشان می‌دهند:
    
یک- مسلمانان میانه رو، هم قربانی اصلی گروه‌های تندروی اسلامی هستند و هم بخاطر مسلمان بودنشان، از سوی غرب تحت فشار و در مظان اتهام هستند؛
    
دو- مسلمانان میانه رو تمامی خشونت‌های دارای انگیزه مذهبی را به کج فهمی و تفسیر بد از اسلام حقیقی ارتباط می‌دهند؛
    
سه- آنها گروه‌های تروریستی مسلمان همانند داعش و القاعده را قربانی و فرزند نامشروع توطئه پیچیده و برنامه ریزی چندلایه غرب می‌دانند.
    
می‌توان واکنش‌های مختلفی به این استدلال‌های نوگرایان، مصلحان و نواندیشان دینی نشان داد ولی در پاسخ به مدعای نخست آنها می‌توان گفت این موضوع که گروه‌هایی مثل داعش و القاعده بیشتر مسلمانان را می‌کشند دلیلی بر فقدان تسامح و تساهل در میان گروه‌های تندروی اسلامی است و نمی تواند استدلال محکمی برای غیراسلامی دانستن اقدامات آنها باشد. همینطور یک دلیل ساده اینکه غیرمسلمانان تلفات کمتری دریافت کرده اند این است که شهروندان غربی و مسیحی در مناطق بحران زده کمتر حضور دارند و تجربه نشان داده شانس اینکه یک فرد غیرمسلمان بتواند از دست تندروهای مسلمان جان سالم بدر ببرد نزدیک به صفر است.
    
در پاسخ به مدعای دوم باید توجه کرد مسلمانان نواندیش، اقدامات تندروها را به بدفهمی از اسلام ارتباط می‌دهند ولی هیچ الگوی حقیقی از اسلام خوب و مدینه فاضله و آرمانشهر مورد ادعای خود ارائه نمی دهند. اسلام خوب و حقیقی نمی تواند برای همیشه در حد یک مفهوم انتزاعی باقی بماند و اندیشمندان مسلمان که تندروها را بخشی از اسلام نمی دانند ناگزیر به ارائه نمودهای عینی و الگوهایی برای عرضه به جهان هستند. بنابراین، تا زمانیکه الگویی از اسلام متساهل، توسعه یافته و مطابق با دموکراسی و موازین حقوق بشر وجود نداشته باشد گروه‌هایی مانند القاعده و داعش همچنان داعیه دار اسلام و ارزش‌های اسلامی در جهان خواهند بود.
     
در پاسخ به مدعای سوم هم باید گفت یکی از استدلال‌های مسلمانان برای تبری از خشونت‌هایی که به نام اسلام صورت می‌گیرد توسل به تئوری‌های توطئه است. در این راستا، همه گروه‌های تروریستی اسلامی از القاعده تا جبهه نصرت و داعش در یمن و سوریه و عراق گرفته تا بوکوحرام و الشباب در آفریقا توطئه‌ای از طرف غرب برای ناامن کردن این مناطق به منظور سلطه گری و استثمار منابع این کشورها می‌باشد. البته این تئوری به این سوال پاسخ نمی گوید که چرا این گروه‌های تروریستی به اصطلاح ساخته دست غرب، بیشتر در مناطقی از قبیل سومالی، افغانستان، یمن و سوریه حضور دارند که از نظر منابع معدنی، فقیر محسوب می‌شوند و کالای ارزشمندی برای بهره برداری توسط غربی‌ها ندارند.
     
البته در اینکه بلوک غرب به رهبری آمریکا از سال‌های دهه ۱۹۸۰ به این سو با هدف مقابله با نفوذ شوروی سابق، در قالب آنچه در عرصه سیاست بین الملل «بازدارندگی سبز» نامیده می‌شد به حمایت و تقویت جریانات جهادگرا در منطقه و بویژه در افغانستان و پاکستان پرداختند و این گروه‌های جهادی، هسته اولیه القاعده، طالبان، داعش و دیگر گروه‌های تروریستی را بنا گذاشتند تردیدی وجود ندارد. این سخن هم گزافه نیست اگر گفته شود دخالت نظامی آمریکا در کشورهای مسلمان باعث تشدید غرب ستیزی و تقویت اسلام سیاسی بنیادگرا و جنبش جهادگرایی بین المللی در منطقه خاورمیانه، شمال آفریقا و حتی قلب اروپا شده است. با این همه، نواندیشان مسلمان باید به این سوال پاسخ دهند که چرا فقط دین اسلام این پتانسیل را دارد که با دستاویز قرار دادن مداخلات قدرت‌های جهانی و با تفسیری تندروانه، به یک نیروی هولناک برای کشتار انسان‌ها تبدیل شود؟ چرا این پتانسیل بطور مثال به راحتی در بودایی گری چین، شینتوئیسم ژاپن، هندوئیسم شبه قاره و مسیحیت آفریقایی و آمریکای لاتینی دست یافتنی نیست؟
      
به نظر می‌رسد تا مادامی‌که گام‌های شجاعانه‌ای برای اصلاحات اساسی در اسلام برداشته نشده و بنیان‌های فکری اسلام و آیاتی از قرآن که مروج خشونت هستند بصراحت توسط عالمان اسلامی مورد نقد قرار نگیرد تغییری در وضعیت کنونی حاصل نخواهد شد. تقدس زدایی و مقابله با مفاهیمی مانند جنگ مقدس (جهاد)، قصاص و امر به معروف و نهی از منکر از نخستین گام‌هایی است که رهبران مذهبی جهان اسلام ناگزیر به برداشتن آنها هستند. آنهایی که بنیان‌های فکری و شریعت اسلام را بری از انتقاد دانسته و ضرورت نقد نص صریح قرآن و برخی آیات غیر دموکراتیک و بعضا ضد انسانی آن را که حاوی احکام خشونت‌بار از جمله سر بریدن، سنگسار، ارتداد، قطع عضو، جهاد و قتال هستند روی برنمی تابند و یکسره همه پلشتی‌های مسلمانان تندرو را به کج فهمی و دخالت قدرت‌های غربی نسبت می‌دهند باید بتوانند به سوال‌های ذیل پاسخ بگویند:
     
چرا در ویتنام که آمریکا پرتلفات ترین جنگ تاریخ خود را تجربه کرد هیچ یک از فرقه‌های مختلف بودایی در این کشور با چاقو اقدام به بریدن سر آمریکایی‌ها نکردند؟
    
چرا در ژاپن که برای اولین و شاید هم آخرین بار قربانی بمب‌های ویرانگر اتمی شد گروهی پیدا نشدند تا دشمنان خود را در درون قفس قرار داده و آنها را زنده زنده به نام الله و دین او آتش بزنند و یا با شمشیر گردن بزنند؟
    
چرا در هندوستان به عنوان کشوری که به مدت طولانی تحت سلطه دو امپراتوری مغول و بریتانیا قرار گرفت در هندوئیسم هیچ نحله فکری و ایدئولوژی به‌خصوصی که پشتوانه دینی و اخلاقی قتل و کشتار و جهاد بر ضد نیروهای مهاجم باشد وجود نداشته و ندارد؟
    
چرا در کشورهای آمریکای لاتین که شاهد جنایت‌های زیادی توسط نظامیان دست‌نشانده و یا دست کم مورد حمایت آمریکا بوده است مردم بمب به خود نمی بندند تا با شعار «الله اکبر» خود را منفجر کنند و بطور مستقیم وارد بهشت شده و با هفتاد حوری باکره همبستر شوند؟
  __________
کلیه مطالب رسیده از اعضا، معرف دیدگاه شخصی نویسندگان است نه سایت خودنویس

https://www.facebook.com/khodnevis1/posts/917007401702352
https://www.balatarin.com/permlink/2015/12/1/4019973

احمد هاشمی «برای سوریه» از تجربه خود با یکی از دوستان سوری نوشت



احمد هاشمی «برای سوریه» از تجربه خود با یکی از دوستان سوری نوشت:


شرمساری من پابرجا است ولی عماد هنوز عاشق ایران است!

از طریق دوست کرمانی‌ام در ایران، با آقای عماد حلبی، بازرگان اهل سوریه آشنا شدم. عماد به واسطه شغلش در امر واردات و صادرات خشکبار، سال‌ها در ایران زندگی کرده و چنان از ایران و مردم آن خاطرات خوشی داشت که پس از شروع جنگ داخلی در کشورش حاضر به ترک ایران نبود. او به من گفت تلاش زیادی کرد تا اقامتش را در ایران تمدید کند ولی در سال ۲۰۱۱ پس از آنکه از تمدید اقامتش در ایران قطع امید کرد و از آنجایی که زادگاهش حلب، به عرصه درگیری میان نیروهای دولتی و اپوزیسیون سوریه تبدیل شده بود، تصمیم به اقامت اجباری در ترکیه گرفت.
سال گذشته وقتی من و دوست کرمانی‌ام در شهر مرسین در جنوب ترکیه به دیدار عماد رفتیم او اجازه نداد ما که برای یک کار تجاری به آن شهر رفته بودیم در هتل بمانیم و برای چند روز ما را به خانه خودش برد و با غذاهای لذیذ مدیترانه‌ای از جمله حمص و تبوله از ما پذیرایی کرد.
عماد یک مسلمان سُنی معتقد بود و پنج وعده نمازش را سر وقت می‌خواند. یک روز در حالی‌که او نمازش را می‌خواند من در حال تماشای خبر کشتار مردم به دست نیروهای بشار اسد در یکی از کانال‌های تلویزیونی عربی بودم و در فکر این بودم که چطور می‌توانم برای رهایی از شرمساری و عذاب وجدان، برایش توضیح دهم که سیاست‌های سرکوبگرانه جمهوری اسلامی در سوریه، هیچ ارتباطی به مردم ایران ندارد و جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران فقط در سوریه دست به کشتار و سرکوب نمی‌زنند بلکه میلیون‌ها ایرانی هم مانند شهروندان سوریه به‌خاطر فضای سرکوب و اختناق، مجبور به ترک کشورشان شده‌اند. در همین گیر و دار، عماد رو به من و دوستم کرد و گفت یکی از گرفتاری‌های روزانه‌اش این است که برای هموطنانش و حتی دیگران توضیح دهد که آنچه در سوریه جریان دارد نباید به حساب مردم ایران گذاشته شود و ایرانیان مردمان خوب و صلح‌دوستی هستند. او گفت به‌خاطر همین طرفداری‌اش از مردم ایران و تمایز قایل شدن میان دولت سرکوبگر جمهوری اسلامی و مردم ایران، توسط جمعیت پرتعداد سوری‌های شهر مرسین مورد تهدید قرار گرفته و انگ‌های مختلفی به او زده شده است.
همانطور که در این تصویر دیده می‌شود عماد که برای بدرقه ما تا ترمینال مرسین آمده بود گفت آخرین آرزویش این است که سوریه به روزهای پیش از جنگ بازگردد و او بار دیگر بتواند به ایران سفر کند. آرزویی که متاسفانه تحقق آن در آینده نزدیک نامحتمل می‌نماید.



دلایل شعله ور شدن آتش "فیتیله" در آذربایجان

دلایل شعله ور شدن آتش "فیتیله" در آذربایجان

احمد هاشمی، کارمند پیشین وزارت خارجه

انتشار یک نمایش توهین آمیز در یکی از بخش‌های برنامه تلویزیونی"فیتیله"، واکنش گسترده ای را در مناطق ترک نشین ایران به همراه داشت. این نخستین بار نیست که ترک ها نسبت به آنچه که از نگاه آنها تحقیر و تبعیض ساختاری در ایران تلقی می کنند دست به اعتراض می زنند و احتمالا آخرین مورد هم نخواهد بود.
این نوشتار بر آن است تا به علل بنیادین اعتراضات اخیر بپردازد ولی پیش از آن نگاهی به تاریخچه اعتراضات مدنی در آذربایجان بیاندازیم. آذربایجان و بویژه تبریز نقش برجسته ای در ورود تجدد، آزادی خواهی و مشروطه به ایران داشت ولی با به قدرت رسیدن خاندان پهلوی و پیگیری سیاست یکسان سازی زبانی در ایران، غیر فارسی زبانان و از جمله ترک ها احساس کردند از کانون حیات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشور به حاشیه رانده شده و مورد تبعیض قرار گرفته ند.
آذربایجان که فشار مضاعفی را احساس می کرد در شکل گیری انقلاب سال 1357 نقش عمده ای ایفا کرد و پس از وقوع انقلاب هم با سازمان یابی در قالب "حزب خلق مسلمان" و قرار گرفتن در پشت آیت الله شریعتمداری تلاش کرد به شکلی هر چند محدود، مطالبات فرهنگی و زبانی خود را مطرح کند.
با قدرتیابی جریان اصلاحات در ایران همزمان با انتخاب محمد خاتمی به ریاست جمهوری در دوم خرداد 1376 و گسترش نسبی آزادی های سیاسی و حزبی در کشور باعث شد مطالبات اقوام برای نخستین بار در جمهوری اسلامی بطور جدی امکان ظهور و بروز پیدا کند.
یکی از شاخص ترین نمودهای عینی جنبش هویت طلبی و "بازگشت به خویشتن" در آذربایجان در دوره پس از انقلاب، قهرمان سازی از شخصیت های بابک و ستارخان و برگزاری مراسم های گرامیداشت برای آنها بود. با وجود فضای امنیتی و سرکوب شدید، مراسم گرامیداشت بابک از سال 1379 به این سو، در دومین هفته تیرماه هر سال که فعالان آذربایجانی آن را "هفته بابک" می نامند برگزار می شود و به فرصتی برای اعتراض به سیاست های تبعیض آمیز دولت و طرح مطالبات زبانی و فرهنگی شده ترک ها تبدیل شده است.
انتشار یک کاریکاتور جنجالی با عنوان "چه کنیم سوسک ها سوسکمان نکنند" در 22 اردیبهشت سال 1385 در روزنامه ایران تظاهرات اعتراضی گسترده و چند روزه ای را به همراه داشت که به عنوان نقطه عطفی در جنبش برابری خواهی و ضد تبعیض مردم آذربایجان ثبت شد.
با این وجود، بی صداترین و در عین حال معنادارترین حرکت اعتراضی آذربایجانی ها پس از سرخورده شدن از وعده های بی پشتوانه اصلاح طلبان، با عدم همراهی آنها در بزرگ ترین تظاهرات ضد دولتی بعد از انقلاب، موسوم به جنبش سبز در سال 1388 رقم خورد که از آن به عنوان "قهر تبریز" با جنبش سبز یاد شد. ترک ها که نسبت به بی تفاوتی میر حسین موسوی نسبت به مطالبات شان خشمگین بودند او را در جنبش سبز تنها گذاشتند.
موارد فوق از جمله مناسبت هایی بودند که مردم آذربایجان با بهره برداری از آنها تلاش کردند گلایه های خود از حاکمیت را نسبت به فضای توهین و تحقیر و تبعیض مطرح کنند. حالا به نظر می رسد برای از بین بردن علل ریشه ای نارضایتی ها، توجه به نکات بنیادین ذیل دارای اهمیت می باشد:

یک- اقرار به وجود مشکل ترک
اقرار به وجود یک مشکل، گام نخست در یافتن راه حلی برای آن می باشد. پس از پیدایش جنبش مدنی حقوق سیاهپوستان در دهه 1950 در آمریکا و اعتراف به وجود تبعیضات گسترده بر ضد سیاهان باعث شد تلاش ها در جهت رفع این تبعیضات تقویت شود. همچنین در کشور ترکیه، اعتراف به وجود "مساله کرد" در دو دهه اخیر و دست برداشتن از سیاست ناکارآمد انکار این اقلیت تحت عناوین مختلفی از قبیل "ترک کوهی"، باعث بهبود استانداردهای حقوق بشری در این کشور شد. در این راستا، روشنفکران، سیاست مداران و نخبگان ایرانی هم نیاز به تجدید نظر در سیاست های خود و اقرار به وجود "مساله ترک" دارند.

دو- پذیرش هویت ترکی آذربایجان
شناسایی هویت ترکی آذربایجان دومین گام پایه ای برای پرداختن به مشکل و برآوردن مطالبات مدنی و فرهنگی ترک ها می باشد. غوطه ور شدن در تئوری های غیرسودمند از جمله نظریه زبان آذری باستان و بحث های بی سرانجام تاریخی و دستاویز قرار دادن آنها برای سیاست تبعیض و انکار ترک ها و زبان ترکی در ایران امروز در قالب بکار بردن عبارت انکارگرایانه و توهین آمیز "آذری"، صرفا صورت مساله را پاک خواهد کرد. بکار بردن واژه آذری برای ترک ها همانند استفاده از عبارت "ترک کوهی" برای توصیف کردهای ترکیه می باشد که علاوه بر توهین آمیز بودن، انکار کننده هویت یک گروه قومی هم هست.
ممکن است کلمه "آذری" در گذشته بدون هر گونه حساسیت و بار سیاسی هدفمند و بخصوصی، برای بخش هایی از ساکنان مناطق شمالی کشور مورد استفاده قرار می گرفته باشد ولی امروز از دید بخش قابل توجی از ترک ها، این کلمه معادل نژادپرستی و کلیدواژه تحقیر و انکار هویت ترکی آذربایجان می باشد.
از همین رو، شعارهای اصلی تظاهرات اعتراضی روزهای اخیر در آذربایجان عبارت بودند از "نژادپرستی را متوقف کنید"، "هارای هارای من تورکم" (فریاد فریاد من ترک هستم و آذری نیستم) و "تورک دیلینده مدرسه اولمالیدیر هر کسه" (باید همه از امکان تحصیل به زبان ترکی در مدارس برخوردار باشند). از آنجاییکه این شعارها تاکیدی بر رد تئوری های نفی کننده هویت و زبان ترکی در آذربایجان می باشد، اعتراف به هویت ترکی آذربایجان و توجه به مطالبات زبانی و فرهنگی مردم آن از جمله حق تحصیل به زبان مادری، پیش شرط دستیابی به هر گونه راه حلی می باشد.

سه- رفع تبعیض ساختاری بر ضد اقوام در ایران
رفع تبعیض ساختاری، از جمله ملزومات برآورده کردن مطالبات اقوام ایرانی و بویژه ترک ها می باشد. بطور مثال نمی توان شاهد وضعیتی بود که در آن بخش عمده نفت ایران از مناطق عرب نشین کشور استخراج شود ولی این مناطق در زمینه توسعه و بهره برداری از درآمد حاصل از صادرات نفت، کمترین سهم را داشته باشند. در یک چنین وضعیتی، نخستین موضوعی که به ذهن متبادر می شود وجود تبعیض سیستماتیک بر ضد مردم یک منطقه بخاطر زبان و قومیت متفاوت آن می باشد. هر چند ترک ها به طور نسبی از تبعیض اقتصادی کمتری رنج می برند ولی این تبعیض در زمینه امکان تحصیل به زبان مادری بسیار فاحش است.

چهار- تبدیل رویکرد امنیتی- نظامی به نگاه فرهنگی به اقوام
یکی از وعده های انتخاباتی دولت حسن روحانی، توجه بیشتر به مطالبات اقوام ایرانی بود. او وعده تشکیل فرهنگستان زبان ترکی را داد و علی یونسی را به عنوان دستیار ویژه خود در امور اقوام و اقلیت‌های دینی و مذهبی معرفی کرد ولی صرف انتخاب فردی دارای پیشینه اطلاعاتی و امنیتی، نشاندهنده وجود یک نگاه امنیت محور به اقوام است.
نکته دیگر اینکه در روزهای اخیر، شاید آزاردهنده تر از برنامه فیتیله، پدیده انتقاد بی سابقه از اعتراضات مردمی اخیر آذربایجان به بهانه تجزیه طلبی و خطر فروپاشی کشور بود. این در حالی است که بهانه جویی هایی از این دست با واقعیت سازگار نیست و پراکندگی ترک ها در حتی جنوبی ترین استان های ایران، امکان تجزیه طلبی را اگر نه غیر ممکن دست کم دشوار کرده است و این تبعیض ساختاری حاکم بر کشور است که می تواند به تشدید واگرایی میان اقوام دامن بزند.
بنابراین، با گذار از رویکرد امنیتی- نظامی به نگاه فرهنگی به مقوله اقوام، ترک ها نه به عنوان تهدیدی بر ضد امنیت ملی و تمامیت ارضی کشور که به عنوان فرصتی برای تبادل فرهنگی، همگرایی سیاسی منطقه ای و سفیران تعمیق مناسبات اقتصادی با کشورهای همجوار مطرح خواهند شد.

06 October, 2015

مصاحبه ام با رادیو فردا در خصوص احتمال برگزاری انتخابات زودهنگام در ترکیه



مصاحبه ام با رادیو فردا در خصوص احتمال برگزاری انتخابات زودهنگام در ترکیه:

شکست گفت‌وگوها برای تشکیل دولت ائتلافی در ترکیه

احمد داوداوغلو، رهبر حزب عدالت و توسعه، بر سر میز مذاکره با کمال کیلیچ‌داروگلو، رهبر حزب جمهوری‌خواه خلق
احمد داوداوغلو، رهبر حزب عدالت و توسعه، بر سر میز مذاکره با کمال کیلیچ‌داروگلو، رهبر حزب جمهوری‌خواه خلق
در انتخابات پارلمانی خردادماه در ترکیه، حزب عدالت و توسعه نتوانست همچون سال‌های گذشته، اکثریت کرسی‌ها پارلمان را به دست بیاورد و قرار بر تشکیل دولت ائتلافی شد.
حال احمد داوداغلو، نخست وزیر و رهبر حزب عدالت و توسعه، می‌گوید که احزاب مخالف نتوانسته‌اند بر سر تشکیل دولت جدید با هم به توافق برساند و به همین خاطر ترکیه‌ی بحران‌زده، نیازمند انتخابات پارلمانی زودهنگام است. اتفاقی که به نظر می‌رسد مطلوب رجب طیب اردوغان است.
گزارش سمیرا قرائی از شکست مذاکرات بر سر تشکیل دولت ائتلافی در ترکیه

مصاحبه ام با رادیو فردا در خصوص سفر منطقه‌ای ظریف و رویکرد ایران پس از توافق هسته‌ای





مصاحبه ام با رادیو فردا در خصوص سفر منطقه‌ای ظریف و رویکرد ایران پس از توافق هسته‌ای

سفر منطقه‌ای ظریف و رویکرد ایران پس از توافق هسته‌ای

دور دوم سفرهای منطقه‌ای محمد جواد ظریف با سفر وی به هند پایان یافت
دور دوم سفرهای منطقه‌ای محمد جواد ظریف با سفر وی به هند پایان یافت
محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، در ادامه سفر منطقه‌ای خود، عصر پنج‌شنبه از پاکستان به هند رفت.
به گزارش ایرنا خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، آقای ظریف هنگام ورود به دهلی نو گفت که سفرش فرصت مناسبی ست تا دو کشور «روابط خود را بعد از توافق هسته‌ای و حذف برخی از موانع گسترش دهند».
وزیر امور خارجه ایران اهداف سفر به هند را گفتگو پیرامون مقابله با افراط‌گرایی و خشونت و گسترش روابط دوجانبه اعلام کرد.
گزارش شاهین بشیری در مورد نتیجه دور دوم سفر منطقه‌ای ظریف‌‎
آقای ظریف در دیدار با ناراندا مودی نخست‌وزیر هند ضمن اشاره به نتایج به دست آمده از طریق توافق هسته‌ای با کشورهای ۵+۱ گفت ظرفیت مناسبات دو جانبه را در فضای جدید برای حرکت به سمت گام‌های بلندتر و گسترده‌تر مستعد می‌داند.
نخست‌وزیر هند نیز با اشاره به آثار و پیامدهایاجرای پروژه توسعه بندر چابهار و اجرای راه آهن به آسیای میانه خواستار برگزار شدن هرچه سریع‌تر کمیسیون مشترک دو کشور شد.
اتصال بندر چابهار به شبكه راه‌آهن و امتداد آن تا مشهد، به‌دليل فقدان دسترسی مستقيم كشورهای آسيای مركزی و افغانستان به آبهای بين‌المللی مي‌تواند به عنوان يك نقطه راهبردی، رابط اين كشورها به آبهای آزاد باشد و نقش ايران را در مجموعه فعاليتهای اقتصادی در منطقه آسيای مركزی، روسيه و اروپا تقويت کند.
در دیدار آقای ظریف با نارندا مودی نخست‌وزیر هند همچنین مسائل مربوط به افغانستان و سوریه مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت.
محمدجواد ظریف پیش از هند و پاکستان، سفرهایی کوتاه به لبنان و سوریه داشت اما سفر او به ترکیه، به دلیل آنچه حسین امیرعبداللهیان، معاون عربی و آفریقای وزارت امورخارجه « برنامه فشرده سفر آقای ظریف » عنوان کرد لغو شد.
مهرداد خوانساری، دیپلمات سابق ساکن لندن در جمعبندی دور دوم سفر منطقه‌ای وزیر امورخارجه ایران به رادیو فردا می‌گوید:
«بعد از انعقاد قرارداد برجام یکی از هدف‌های دولت جمهوری اسلامی ترمیم روابط و قدم پیش گذاشتن برای مصالحات منطقه‌ای بوده، این در خلیج فارس می‌شود گفت تا حدودی موفقیت‌آمیز بوده به هرحال گام اولیه‌ای بوده در لبنان و سوریه هم با توجه به ظهور دولت اسلامی و نیروهای تندرو اسلامی از قبیل جبهه‌النصره و القاعده شرایطی پیش آمده که تندروی‌هایی که قبلا به ایران نسبت داده می‌شد خیلی از میزانش کمتر شده و پیشنهاداتی که ایران می‌دهد بیشتر با طبع جامعه بین‌المللی امروزجور در می‌آید تا مثلا سه یا چهار سال پیش. در ارتباط با کشورهایی از قبیل پاکستان و هند امروز که این تحریم‌های اقتصادی احتمال برداشتنشان خیلی زیاد شده زمینه برای همکاری‌های اقتصادی هم مهیا می‌شود».
از سوی دیگر تبادل نظر در مورد مساله سوریه و مقابله با داعش یکی از مهمترین محورهای سفر منطقه‌ای آقای ظریف به‌شمار می‌رود. احمد هاشمی، کارمند سابق وزارت امور خارجه و روزنامه‌نگار مستقل مقیم ترکیه در این زمینه به رادیو فردا گفته است:
«خطر داعش بیش از پیش واضح و آشکار شده و آن حمایت‌های قبلی ، حمایت‌های ضمنی یا مستقیمی که توسط کشورهای منطقه همچون عربستان، ترکیه ، قطر و دیگران متهم هستند که حمایت داشتند یا چشم‌پوشی کردند نسبت به تحرکات داعش، آن از بین رفته و به‌عنوان مثال می‌بینیم که ترکیه هم به این جبهه کارزار ضد داعش پیوسته و حتی صحبت از ایجاد منطقه امن می‌کند و صحبت از قرار دادن پایگاه‌های خودش در اختیار نیروهای آمریکایی هست و موازنه بر علیه اسد در حال رقم خوردن هست، وقتی همه این‌ها را در کنار همدیگر قرار می‌دهیم به این نتیجه می‌رسیم که پس از این توافق هسته‌ای اهمیت سفر آقای ظریف به کشورهای سوریه و لبنان دو چندان بوده است».
سفر آقای ظریف به هند در حالی صورت می‌گیرد که این کشور اعلام کردهدر نظر دارد یک میلیارد و چهارصد میلیون دلار از دارایی های بلوکه شده ایران از بابت خرید نفت را آزاد کند.
دور دوم سفرهای منطقه‌ای محمد جواد ظریف از روز سه شنبه آغاز شده و با سفر وی به هند پایان یافت.

02 August, 2015

ناخرسندی اردوغان از پیروزی حزب دموکراتیک خلق‌ها/ احمد هاشمی، کارشناس امور بین الملل

نظرات کمی تا قسمتی دستکاری شده و کوتاه شده بنده در بخش ناظران بی بی سی فارسی درباره تحولات اخیر سوریه:

ترکیه؛ مبارزه با تروریسم یا بازگشت به تاریخ کودتا؟

  • 30 ژوئیه 2015 - 08 مرداد 1394


تحولات ترکیه پس از انفجار سوروچ، بمباران همزمان داعش و پ ک ک از سوی ارتش ترکیه و سخنان اردوغان درباره عدم امکان ادامه مذاکره با کردها و انتقاد از حزب دموکراتیک خلق ها وارد مراحل جدیدی شده است. تعدادی از ناظران و کارشناسان در صفحه "ناظران می گویند" به این دو سوال پاسخ داده اند:
حزب عدالت و توسعه پس از انتخابات اخیر اکثریت را در پارلمان ترکیه از دست داد. پس از اعلام حزب جمهوری دموکراتیک خلق برای آمادگی ائتلاف با حزب حاکم برای تشکیل دولت جدید، آینده تحولات سیاسی ترکیه را چگونه پیش بینی می کنید؟
بمباران مواضع پ ک ک توسط ارتش ترکیه و اعلام امکان پذیر نبودن مذاکرات صلح با کردها از سوی اردوغان چه تاثیری بر رابطه دولت ترکیه و کردها خواهد گذاشت؟


حزب عدالت و توسعه از تمامی ابزارهای سیاسی، امنیتی و نظامی بهره خواهد جست تا با تمسک به ناسیونالیسم تند و محبوب کمالیستی، اثرگذاری ه.د.پ و کنفدرالیسم دمکراتیک را به حداقل رسانده و هژمونی خود را دوباره بازیابد.
تقابل اخیر دولت ترکیه و کُردها؛ پروژه ای برای بازیابی هژمونی/ بهنام امینی، تحلیلگر سیاسی
اقدامات اخیر دولت ترکیه در وارد شدن به فاز نظامی برای مقابله با پ.ک.ک و سرکوب و دستگیری های گسترده فعالان سیاسی کُرد و چپ ها می بایست به صورت پروژه سیاسی مشخصی برای مقابله با بحران هژمونی حزب حاکم عدالت و توسعه دیده شود و نه اقدام واکنشی و مقطعی صرف. در این صورت است که می توان فهمی دقیق تر از تبعات تحولات اخیر داشت.
اردوغان و حزب متبوعش پیش از این برای تثبیت استیلای همه جانبه خود، ابتدا در نبردی درون طبقه ای ارتش قدرتمند ترکیه و نیروهای سیاسی و اجتماعی حامی آن را به انزوا کشاند. سپس در منازعه ای درون جنبش اسلامیستی، جناح هوادار فتح الله گولن، اسلامگرای پرطرفدار تُرک، را در دولت و جامعه به حاشیه راند.
تحولات اخیر نیز نقطه اوج مقابله با اتحاد فرودستان ترکیه، به رهبری جنبش ملی کُردها، است که از دهه گذشته و با اتخاذ پروژه "کنفدرالیسم دمکراتیک" در بخشهایی از جامعه ترکیه هژمونیک شده و در انتخابات سراسری اخیر در قالب حزب دمکراتیک خلق ها(ه.د.پ) استیلای حزب حاکم را به چالشی جدی کشید.
با این اوصاف، حزب عدالت و توسعه از تمامی ابزارهای سیاسی، امنیتی و نظامی بهره خواهد جست تا با تمسک به ناسیونالیسم تند و محبوب کمالیستی، اثرگذاری ه.د.پ و کنفدرالیسم دمکراتیک را به حداقل رسانده و هژمونی خود را دوباره بازیابد. بسته به شدت و دامنه اجرای این پروژه، سرنوشت نیروهای سیاسی کُرد ترکیه بین سرکوب عناصر موثر تشکیلاتی و از دست دادن حضور موثر پارلمانی تا انحلال ه.د.پ و جنگ داخلی متغیر خواهد بود.
مبارزه با تروریسم یا بازگشت به تاریخ کودتا؟/مهدی شبانی، تحلیلگر سیاسی
پس از ۱۳ سال حکومت بی‌رقیب حزب عدالت و توسعه و پیشبرد آسان انواع پروژه‌های سیاسی/اقتصادی/اجتماعی، برای اولین بار و پس از عبور حزب دموکراتیک‌ خلق‌ها از مانع ۱۰درصدی، حزب حاکم اکثریت قاطع خود را در مجلس از دست داده و برای تشکیل حکومت ناچار از ائتلاف با سایر احزاب سیاسی است. از سوی دیگر به نظر می‌رسد این حزب کلید حل مشکل را در برافروختن آتشِ جنگ و پیدا کردن بهانه‌ای برای به هم زدن بازی یافته است.
از این‌رو تمام تلاش حزب حاکم قطبی کردن جامعه علیه کردها و چپ‌ها تا موعد انتخابات زودهنگام و بدست آوردن مجدد رای ملی‌گرایان ترک و بخشی از آرایی است که از کابوس شروعِ مجدد جنگ داخلی، ممکن است دوباره رای خود را به صندوق آ.ک.پ بیاندازند.
انفجار سوروچ بهانه لازم را به دولت آ.ک.پ داده تا در عین حال که ادعای حمله به عوامل این انفجار، یعنی داعش را می‌کند، سویه تیز حملات سیاسی/نظامی خود را به سوی کردها و احزاب چپ، که خود از قربانیان این انفجار بودند، متمرکز کند. بدین طریق در عین حال که نگاه بین‌المللی را به سمت حمله علیه داعش برده است، دست به نوعی شبه کودتا برخلاف مخالفین نیز زده‌ است.
این برهم زدن روند صلح، بازگشت به تاریخی پرخشونت است که اگر امکان پذیر بود، اساسا رفتن برسر میز مذاکره با پ.ک.ک از نقطه شروع بی‌معنی بود. از طرفی شرایط داخلی و بین‌المللی نیز چندان دست حزب حاکم را برای بازگشت به دوران کودتاهای پیاپی، که به نوعی سنت قرن بیستمی ترکیه بوده است، باز نگذاشته و ممکن است این حرکت آخر هم، همچون بسیاری از فعالیت‌های سیاسی اردوغان در چندسال اخیر، نیمه تمام مانده و به این طریق، این آغازِ پایان افسانه لیبرال دموکرات‌های مسلمان (یا به قول خودشان محافظه‌کاران نخبه) باشد. جریانی که تا قبل از جنگ داخلی سوریه و جنبش گزی پارک از سوی قدرت‌های جهانی نسخه‌ای "دموکراتیک" برای جوامع اسلامی نامیده می‌شد.
تحقق هدف آنکارا، براندازی حکومت دمشق/حبیب حسینی فرد، کارشناس امور بین الملل


اعلام آمادگی حزب جمهوریخواه خلق برای تشکیل ائتلاف با حزب حاکم عدالت و توسعه لزوما به معنای پاگرفتن این ائتلاف یا دوام آن نیست
اعلام آمادگی حزب جمهوریخواه خلق برای تشکیل ائتلاف با حزب حاکم عدالت و توسعه لزوما به معنای پاگرفتن این ائتلاف یا دوام آن نیست. رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه و شخصیت محوری حزب حاکم چند سالی است که در فکر تغییر قانون اساسی و تبدیل نظام سیاسی کشور به یک نظام ریاستی است. انگیزه او این است که در مقام ریاست جمهور بالاترین قدرت را داشته باشد، بر ترکیه تا سال ۲۰۲۴ که صدمین سالگرد تاسیس این کشور حکومت کند و با اجرای پروژه‌ها و طرح‌های عظمت‌طلبانه شاید که نامش در تاریخ ثبت شود. امید اردوغان و حزب حاکم او این بود که در انتخابات پارلمانی ماه ژوئن گذشته دوسوم آرا را کسب کند و به هدف خود در مورد تغییر قانون اساسی جامه عمل بپوشد. با نیروگیری بی‌سابقه کردها در انتخابات پارلمانی و ورود آنها به مجلس نه تنها دوسوم کرسی‌ها نصیب حزب حاکم نشد، بلکه اکثریت مطلق خود را هم از دست داد.
حزب حاکم در شرایط تنش‌آمیز کنونی می‌کوشد اهریمن‌سازی از نیروها و احزاب کردی را به اوج برساند، آنها را در بسیج نیروهای خود و جلب حمایت سایر نیروهای مخالف ناتوان کند و عملا در انتخابات زودرس جدیدی که احتمالا برگزار خواهد شد مانع ورود دوباره‌ شان به پارلمان شود. محاسبه حزب حاکم این است که در چنین شرایطی شاید دو سوم کرسی‌ها واقعا از آن این حزب شود و تغییر قانون اساسی امکان تحقق یابد. چنین امکانی، یعنی تغییر قانون اساسی در ائتلاف با حزب جمهوریخواه خلق تقریبا منتفی است و صرفا معطوف به تشکیل دولت می‌ماند، لذا گزینه برتر برای حزب حاکم همچنان انتخابات دوباره است، مگر این که شرایط حاد کنونی و ضرورت‌ پشتوانه پارلمانی لازم برای تصمیماتی که گرفته می‌شود فوریت تشکیل دولتی مبتنی بر رای اکثریت پارلمان کنونی را اجتناب‌ناپذیر کند که آن هم معلوم نیست دوام بیاورد.
هم حرکات نظامی اخیر ترکیه و هم تلاشش برای ایجاد منطقه امن در شمال سوریه بیش از آن که معطوف به زدن نیروهای دولت اسلامی باشد در جهت تضعیف کردها و همچنین تحقق هدف دیرینه آنکارا در براندازی رژیم اسد است. هم حمله به مواضع کردهای سوریه و نیز ایجاد منطقه امن در شمال سوریه قسما برای محدودسازی امکانات کردها و ممانعت از حرکت آنها به سوی ایجاد منطقه‌ای خود مختار بسان شمال عراق و ایجاد الگویی جدید برای کردهای ترکیه است.
این که این سیاست با رویکرد آمریکا در تکیه بر کردهای سوریه در زدن داعش در تناقض است دیر یا زود می‌تواند هماهنگی نظامی ظاهری کنونی میان آنکارا و واشینگتن را با چالش روبرو کند. حمله به مواضع پ ک ک و موج دستگیری‌ها و تضییقات علیه نیروهای کرد درون ترکیه هم همانطور که گفته شد هم برای تاثیرگذاری بر صف‌بندی‌های درونی و تحقق سوداهای حزب حاکم است و هم هدف تضعیف کردهای سوریه که پیوندی قوی با کردهای ترکیه دارند را دنبال می‌کند. ولی این سیاست با توجه به تنشی که دوباره در جامعه ترکیه سرباز کرده است بعید است که با موفقیت توام شود.
تغییر ناگهانی رویکرد دولت ترکیه، پیامد نتایج انتخابات/قدیر گلکاریان، استاد روابط بین الملل دانشگاه خاورنزدیک قبرس


تشدید عملیات مقابله به مثل شورشیان پ ک ک، شرایط لازم برای متقاعد ساختن مسئولین احزاب و افکار عمومی به بیهوده بودن تفاهم و امید به ادامه روند مذاکرات را فراهم می کند.
بعد از اعلام نتایج انتخابات پارلمانی، حزب عدالت و توسعه با شرایط ناخواسته ای مانند مطرح شدن حزب دموکراتیک خلقها و پراکندگی بقیه آراء بین دو حزب حرکت ملی و جمهوری خلق شد. از سوی دیگر، سایر احزاب با تصور خاتمه اقتدار دولت اردوغان و خواسته وی مبنی بر اجرای سیستم ریاستی از عدم تمایل خود برای تشکیل دولت ائتلافی سخن گفتند.
اما فضای دلواپسانه بعد انتخابات و نتیجه نظر سنجیها، نشانگر حرکت روند به سوی انتخابات زود هنگام است. گرچه رایزنی میان حزب جمهوری خلق و حزب اردوغان در جریان است ولی پیوسته در بین سخنان دولت احتمال برگزاری انتخابات زود هنگام شنیده میشود.
بشیر آتالای، معاون نخست وزیر از توافق دو حزب بر ۶ ماده از ۱۰ ماده مورد اختلاف سخن می گوید. اما مهمترین مواضع مورد اختلاف از دید حزب جمهوری خلق، استقلال قوه قضاییه، تقویت قدرت پارلمان و تغییر سیاست خارجی ترکیه است. با وجود کش و قوسهای رایزنی میان دو حزب به نظر میرسد با پایان یافتن مهلت قانونی در تشکیل دولت ائتلافی، اردوغان اقدام به تشکیل دولت اقلیت و انتخابات زود هنگام خواهد کرد.
به نظر میرسد دولت اردوغان با استفاده از فرصت مغتنم پیش آمده از حادثه سوروچ، سیاست با یک تیر، دو نشان را پیش گرفته است. به بهانه سرکوب داعش سعی در کشاندن جبهه نبرد به داخل سوریه بوده و از شکل گیری نوار شمالی کردها در سوریه جلوگیری می کند. از سوی دیگر با بمباران مواضع پ ک ک، سبب واکنشهای تند مسئولین حزب دمکراتیک خلق ها میشود. به طوری که عبدالحمید گول معاون حزب عدالت و توسعه از اقامه دعوا بر علیه سران این حزب خبر می دهد. تشدید عملیات مقابله به مثل شورشیان پ ک ک، شرایط لازم برای متقاعد ساختن مسئولین احزاب و افکار عمومی به بیهوده بودن تفاهم و امید به ادامه روند مذاکرات را فراهم می کند. البته تحولات چند روز اخیر حکایت از به بن بست کشیده شدن این پروسه دارد.
فراخوانی اعضای ناتو، مذاکرات تلفنی با رهبران کشورها، مشروعیت دادن به اقدامات دولت ترکیه و در عین حال جایگزینی پازلهای تشکیل دهنده تابلوی کسب قدرت مجدد اردوغان به شمار می رود. در واقع تغییر ناگهانی رویکرد سیاسی دولت ترکیه را باید پیامد نتیجه انتخابات ماه ژوئن ترکیه دانست.
چرخش سیاست دولت ترکیه، پیامد شکست سیاست‌های حزب عدالت و توسعه/کامران متین، استاد روابط بین الملل در دانشگاه ساسكس
چرخش تند سیاست دولت ترکیه در یک هفته اخیر حاصل شکست سیاستهای "حزب عدالت و توسعه" (آ.ک.پ) در سوریه و عرصه داخلیست.
در سوریه به درازا کشیدن جنگ داخلی سیاست "سقوط اسد به هر قیمت" آ.ک.پ را با بن بست مواجه کرد. همزمان قدرت گیری روز افزون کردهای ترکیه و موفقیت آنها در تثبیت سیستم "کنفدرالیسم دموکراتیک" در کردستان سوریه آ.ک.پ را به هراس انداخت. در پاسخ، به نظر می رسد ترکیه از طریق تشدید سیاست "بی تفاوتی آشکار-حمایت مخفی" در قبال داعش در صدد مهار کردهای سوریه برآمد؛ سیاستی که با تسخیر "تل ابیض" و اتصال دو کانتون "جزیره" و "کوبانی" شکست خورد. اکنون به نظر می رسد با وارد شدن رسمی اما ظاهری در نبرد با داعش آ.ک.پ در تلاش است که سیاست مهار کردهای سوریه را از طرق دیگر، از جمله ایجاد یک "منطقه امن" در شمال سوریه پیش ببرد.
در عرصه داخلی پیروزی "حزب دموکراتیک خلق ها" (ه.د.پ) در انتخابات باز تولید قدرت انحصاری آ.ک.پ را با مانعی جدی روبرو کرد. اکنون با اتمام "پروسه صلح" با کردها و از سرگیری جنگ تمام عیار با "حزب کارگران کردستان" (پ.ک.ک) آ.ک.پ در تلاش است تا آرای حداقل بخشی از ناسیونالیستهای افراطی ترک را در انتخابات زودرس آتی کسب کند و به اکثریت لازم برای تشکیل دولت به تنهایی و تغییر قانون اساسی دست یابد. همزمان با انتساب ه.د.پ به پ.ک.ک، آ.ک.پ در صدد است رهبران ه.د.پ را بازداشت و به لحاظ تشکیلاتی نیز این حزب را در انتخابات آتی تضعیف کند.


چرخش سیاست دولت انتقالی آ.ک.پ در یک هفته اخیر تاکتیکی است و این حزب کماکان استراتژی سرنگونی اسد، مهار جنبش کردها در سوریه و تغییر نظام سیاسی ترکیه در جهت تثبیت قدرت آ.ک.پ را پیش میبرد.
با این اوصاف واضح است که چرخش سیاست دولت انتقالی آ.ک.پ در یک هفته اخیر تاکتیکی است و این حزب کماکان استراتژی سرنگونی اسد، مهار جنبش کردها در سوریه و تغییر نظام سیاسی ترکیه در جهت تثبیت قدرت آ.ک.پ را پیش میبرد.
تحت این شرایط مذاکرات صلح با پ.ک.ک. حداقل در کوتاه مدت و تا پس از انتخابات ماه نوامبر محلی از اعراب ندارد. در عین حال پیچیدگی اوضاع در منطقه، تعدد بسیار بازیگران سیاسی، و پتانسیلهای سیاسی و نظامی پ.ک.ک و پ.ی.د در منطقه میتوانند سمت و سوی تحولات را در جهتی مغایر با محاسبات آ.ک.پ. سوق دهند.
ناخرسندی از پیروزی حزب دموکراتیک خلق‌ها/ احمد هاشمی، کارشناس امور بین الملل
حزب عدالت و توسعه به رهبری آقای اردوغان که در انتخابات سراسری اخیر اکثریت مطلق پیشین را در پارلمان ترکیه از دست داده و مجبور به مذاکره با احزاب مخالف برای تشکیل دولتی ائتلافی شد از موفقیت خیره کننده حزب کردی دموکراتیک خلق ها ناخرسند است. به نظر می رسد با وجود تداوم مذاکرات با احزاب اپوزیسیون، اردوغان علاقه ای به تشکیل دولت ائتلافی آن ندارد و با در پیش گرفتن رویکرد تهاجمی همزمان بر ضد داعش و پ ک ک دو هدف عمده را دنبال می کند:
یک- در عرصه داخلی اردوغان در صدد است با بمباران مواضع شبه نظامیان پ ک ک در شمال عراق و جلب حمایت ملی گرایان ترک، فضا را برای بالا بردن آرای حزب خود در یک انتخابات زودهنگام و تشکیل دولتی تک حزبی و پیگیری اصلاحات مورد نظر و از جمله افزایش اختیارات ریاست جمهوری آماده کند.
دو- در سطح خارجی و بین المللی هم ترکیه با حمله به مواضع داعش در شمال سوریه در تلاش است ادعاها در خصوص چشم پوشی و حتی حمایت آنکارا از گروه های جهادی را بی اثر کند. همزمان با همراهی با ائتلاف ضد داعش به رهبری آمریکا، آنکارا با حمله به مواضع کردها، در تلاش است تا جلوی قدرت یابی بیشتر آنها هم را بگیرد.
مقابله با قدرت یابی بیشتر کردهای سوریه و نگرانی از تاثیرگذاری آنها بر روی کردهای ترکیه؛ مقابله با تهدیدات داعش پس از حمله تروریستی منتسب به این گروه در سوروچ و بازگرداندن تدریجی بیش از یک و نیم میلیون آواره سوریه ای از ترکیه به منطقه امن از انگیزه های اصلی ترکیه برای تغییر رویکرد در قبال داعش است.
با این وجود رویکرد جدید اردوغان همراه با مخاطرات زیادی است چرا که از طرفی خطر از سرگیری درگیری های مسلحانه پ ک ک و از طرف دیگر احتمال شروع حملات انتحاری داعش در سراسر ترکیه وجود دارد.