20 June, 2018

امید دانا و هیتلریسم نوین




امید دانا و هیتلریسم نوین
امید شریفی دانا (که برخلاف نامش نه شریف است و نه دانا)، یک نماد، میوه فکری اندیشه ایرانشهری و فرزند نامشروع تلفیق سنتز "پارس گرایی" و "سپاه قدس" پرستی است. او با رسانه ای که در دست دارد بخوبی ابتذال، پلشتی، لودگی و بی مایگی ناسیونالیسم ستیزه جوی ایرانی را به نمایش می گذارد و به کسانی که با اشاعه هیتلریسم مخالفت می کنند حمله ور می شود بطوریکه در ویدیوی اخیرش، بنده را هم بی نصیب نگذاشته است. ملی گرایی از نوع "امید دانا"یی بطور علنی با دموکراسی سر ستیز دارد و از بزرگ ترین موانع گذار ایران از استبداد دستاربندان به دموکراسی فراگیر و فدرالیستی است. 
من با امید دانا هیچ وجه مشترکی ندارم ولی صداقت او را می ستایم که چهره متعفن و ضد دموکراتیک ملی گرایی ایرانشهر-محور ایرانی را بطور عریان به نمایش گذاشته است. او مانند برخی هیتلرپرستان دیگر خود را پشت ماسکی دروغین پنهان نمی کند و دست کم ظاهر و باطنش یکی است و از این بابت از او تشکر می کنم. امید دانا آشکارا دموکراسی را "سراب" می خواند و اعلام می کند به دیکتاتوری پادشاهی مطلقه همراه با چاشنی سرکوب و کشتار و تنوع ستیزی باور دارد. 
البته این چیزی از خطر این نوع تفکر کم نمی کند: تفکر "امید دانا"یی مانند بنیادگرایی اسلامی و سلفی گری، بسیار خطرناک و ارتجاعی است چرا که این تفکر واپسگرایانه، واقعیت های ایران امروز را نادیده می گیرد و می خواهد ایران را به قهقرا و هزاران سال پس ببرد. از این رو، آینده ای که این قماش هیتلرپرست وعده می دهند به مراتب خطرناک تر از حکومت دستاربندان کنونی حاکم بر ایران است و باید با آن مقابله کرد.
امید دانا بی تردید یکی از سرکردگان جنبش نئونازی (فرقه هیتلریه) در ایران است. این فرقه، آدولف هیتلر را پیشوا-فره ور-رهبر کاریزماتیک خود دانسته و کتاب او "ماین کامف = نبرد من" را بمثابه کتاب مقدس خود می شمارد. بنابر تحقیقاتی که به عمل آورده ام، اعضای فرقه هیتلریه دارای ده ویژگی بازر هستند که دست کم هشت مورد از این ویژگی ها در خصوص امید دانا و همفکرانش - که شوربختانه هم در داخل و هم در بین به اپوزیسیون و دیاسپورا کم تعداد هم نیستند - مصداق دارند. به باورم هر کسی حتی اگر پنج مورد از ویژگی های ذیل را داشته باشد به فرقه هیتلریه تعلق دارد:
--------------------------------------------------------------------------------------
یک- گفتمان پارس گری (پارس گرایی): 
این گفتمان به همزیستی و برابری ملیت های ایرانی اعتقادی نداشته و با پان ایرانیسم فراگیر مشکل دارد. بر پایه این تفکر، پان ایرانیسم نه به معنای همگرایی همه مولفه های قومی و جمعیتی کشور ایران (ترک، پارس، عرب و غیره) زیر بیرق دموکراسی، برابری، حقوق شهروندی و فدرالیسم بلکه به معنای محوریت پارس و زبان پارسی و تلاش در سرکوب هویت ها و زبان های دیگر می باشد. در نتیجه، این گفتمان، ناسیونالیسم ایرانی را از پان ایرانیسم فراگیر به پارس گرایی تهاجمی، تحمیلی و سرکوبگر تقلیل می دهد. این گفتمان تک صدا و تک رنگ است و به چندزبانگی-چندفرهنگی گری-رنگارنگی ایران اعتقادی ندارد.
---------------------------------------------------------------------------------------
دو- اندیشه ایرانشهری (ایرانشرّی):اندیشه توسعه طلبانه ایرانشهری یکی از پایه های فکری فرقه هیتلریه در ایران است. به زبان ساده، ایرانشهریان به این موضوع که هر جا چند نفری به پارسی سخن می گویند و یا هر مکانی که زمانی پادشاهان ایرانی به آنجا لشگرکشی کرده اند آنجا بخشی از حوزه فرهنگی و تمدنی ایرانی-پارسی-آریایی-اسلامی-شیعی محسوب می شود باور راسخ دارند. بنابراین، باید در صورت امکان بار دیگر آن مناطق را اشغال کرد و یا دست کم بطورت تئوریک بر آنها ادعای ارضی داشت. توسعه طلبی ارضی و انکار مرزهای کنونی کشورهای بحرین، جمهوری آذربایجان، ترکیه، کشورهای آسیای میانه و قفقاز، و هند و پاکستان و تهدید به حمله و نابودی اسرائیل، آذربایجان و عربستان از جمله این ادعاهای اندیشه ایرانشهری است. 
-----------------------------------------------------------------------------------------
سه- ستایش از سپاه تروریستی قدس:هیتلرپرستی در ایران دارای شاخه های مختلفی می باشد. برخی بطور آشکار و علنی از اندیشه های برتری نژاد آریایی دفاع می کنند، برخی باستان گرا هستند، برخی پهلوی پرست هستند، برخی شیفته و مفتون حوزه کشورهای پارس زبان (از قبیل افغانستان و تاجیکستان که از قضای روزگار در زمره بی بضاعت ترین کشورهای عالم هستند) می باشند و از بازگشت آنها به آغوش مام میهن دم می زنند. با این حال، همه هیتلرگرایان لزوما باستان گرا و کوروش پرست و عاشق سینه چاک هووخشتره و فرورتیش نیستند. برخی از آنها دارای گرایش های آریایی- اسلامی-شیعی هستند (ایده کوروش اسلامی توسط اسفندیار رحیم مشایی و مرید ژنده پوشش محمود احمدینژاد هم در این راستا قابل ارزیابی است). برخی دیگر پا را از این هم فراتر نهاده و حتی ستایش گر جنایت کاران سپاه تروریستی قدس هستند و سپاهیان کشته شده در سوریه را جوان رعنا (علی علیزاده) می نامند و سرکرده آن قاسم سلیمانی را سردار آرش کمانگیر (امید دانا)، سردار عارف (مسعود بهنود)، سردار صلح (محمد قوچانی)، آبروی ایرانیان (ابراهیم نبوی) و حافظ عمق استراتژیک ایران (پیمان عارف) می نامند و کشتار مردم سوریه را برای دفاع از آرمان های ایرانشهری ضروری می دانند. در حالیکه امریکا، کانادا و دیگر جوامع آزاد و دموکراتیک، در حال وارد کردن نام سپاه قدس (و سپاه پاسداران بطور کل) در لیست گروه های تروریستی هستند اینها به تعریف و تمجید خود از این سردار ایرانی و نابغه آریایی افزوده اند. حمایت از کشتار صدها هزار نفری مردم سوریه تحت عنوان حفظ عمق استراتژیک ایران، دفاع از منافع ملی و خط مقاومت، مبارزه با داعش در خارج از مرزها و جلوگیری از رویارویی با داعش در تهران از جمله تحلیل های مضحک این گروه ستایش گر از تروریسم سپاه قدس است.
-----------------------------------------------------------------------------------
چهار- کمک به بقای دستاربندان:کمک به بقای رژیم قرون وسطایی دستاربندان حاکم بر ایران و ایجاد انشقاق در صف اپوزیسیون واقعی و برانداز یکی از خدمات بی اجر و منت هیتلریون به جمهوری اسلامی است. حکومت آریایی-اسلامی دستاربندان یکی از خوشبخت ترین دیکتاتوری های حال حاضر است چرا که اپوزیسیون آن خواسته و ناخواسته به دوام و بقای دستاربندان در تهران کمک می کند. هیتلرپرستان خارج نشین وقتی سخن از مطالبات قومی/ملی به سخن می آیند بجای آمادگی برای درک و پذیرش مطالبات و ابراز همدردی با ستم مضاعفی که بر آنها می رود، رگ گردنشان فراخ می شود ولی اگر همین امروز جمهوری اسلامی تصمیم به اعدام 10 میلیون کرد و بلوچ و عرب بگیرد اینها به سوت و کف مشغول می شوند و دسته جمعی شعار "تجزیه طلب ها را اعدام کنید" سر می دهند. اقدامات این گروه از جمله امید دانا، هر چند "به نام سلطنت" باشد مطمئنا به همان میزان هم "به کام ولایت" است.
---------------------------------------------------------------------------------
پنج- جنگ طلبی و حمایت از گروه های دست راستی در غربیکی از ویژگی های گروه های ناسیونالیست پارس گرا، جنگ طلبی و حمایت از گروه های دست راستی در آمریکا، اروپا و اسرائیل است که به چیزی کمتر از به راه انداختن حمام خون در ایران و به تبع آن، فروش عمده تسلیحاتی و شکوفایی صنایع نظامی، اطلاعاتی و تسلیحاتی خود راضی نمی شوند. این عناصر جنگ طلب پارسی-آریایی دغل کار، از یک سو دم از میهن دوستی می زنند و از سوی دیگر در حال همکاری با افراد و بنیادهای خطرناک دست راستی و جنگ طلب در غرب و نامه نگاری به سیاست مداران جنگ افروز هستند و برایشان مهم نیست که در یک چنین جنگی هزاران و یا حتی میلیون ها شهروند ایرانی کشته شوند. امضاکنندگان نامه به ترامپ، امیرعباس فخرآور، رضا فراهان (که از بنیامین نتانیاهو برای حمله به ایران حمایت می کند) و سلطنت طلبان فسیل مغز لوس آنجلس نشین از جمله این گروه های پارس گرای دست راستی "ترامپ پرست" هستند.
-----------------------------------------------------------------------------------
شش- انکار بافت چندفرهنگی-چندزبانی-چندملتیتی-چندپاره ایرانامید شریفی دانا (که برخلاف نامش نه شریف است و نه دانا)، یک نماد، میوه فکری اندیشه ایرانشهری و فرزند نامشروع تلفیق سنتز "پارس گرایی" و "سپاه قدس" پرستی است. او با رسانه ای که در دست دارد بخوبی ابتذال، پلشتی، لودگی و بی مایگی ناسیونالیسم ستیزه جوی ایرانی را به نمایش می گذارد و به کسانی که با هیتلریسم مخالفت می کنند حمله ور می شود بطوریکه در ویدیوی اخیرش، بنده را هم بی نصیب نگذاشته است. ملی گرایی از نوع "امید دانا"یی بطور علنی با دموکراسی سر ستیز دارد و از بزرگ ترین موانع گذار ایران از استبداد دستاربندان به دموکراسی است. 
نمونه ای از ادبیات این انکارکنندگان: خوزستان عرب نیست عرب زبان است (یعنی بر اثر فعل و انفعالاتی نامشخص یک شبه زبانش عربی شده ولی خون و نژادش همچنان از نوع پاک، خالص و برتر آریایی است)، هر کجا کرد است آنجا ایران است، آذربایجان ترک نیست آذری زبان است (بر پایه این ادعا، مغول ها در گذشته به آذربایجان حمله کرده اند ولی بجای زبان مغولی، زبان آذری {زبان فرضی باستانی} که دست کم امروز در آن منطقه وجود خارجی ندارد را گسترش داده اند!) 
-----------------------------------------------------------------------------------------------
هفت- بی تفاوتی در قبال مطالبات ملیت های غیرپارس و انکار ستم مضاعف بر آنها:ایرانشهریان با هر گونه مطالبات شهروندی که به غیرپارسی زبانان و اقلیت ها مربوط شود سر ستیز دارند. بطوریکه در موقعیت های مختلف، آنها نه تنها از اعدام زندانیان عرب و کرد و بلوچ حمایتی به عمل نیاورده اند بلکه در بسیاری مواقع مدافع آن بوده و هستند. شاهواژه ایرانشهریان "تمامیت ارضی" و مخالفت با هر گونه تمرکززدایی و فدرالیسم است. آنها معتقدند اگر ایران با ساختار کنونی اش تبدیل به زندان بزرگ اقلیت ها و غیرپارسیان شود مهم نیست. آنها در عین حال معتقدیند برای مقابله با معترضانی که به تبعیض و نژادپرستی و آپارتاید (بر ضد سنی ها، بهاییان و دیگران) در ایران اعتراض دارند اگر ضرورت ایجاب کند باید همه غیرپارسیان (که بسیاری از آنها تجزیه طلب خوانده می شوند) اعدام شوند (یعنی دست کم نیمی از جمعیت ایران) تا مبادا خطری مرزهای ایران آپارتایدزده و استبدادزده را تهدید کند. 
---------------------------------------------------------------------------------------
هشت- یهودستیزی-ترک ستیزی-عرب ستیزیدیگرستیزی و نفرت پراکنی از ویژگی های شاخص هیتلرپرستان است. آنها ابایی از نفرت پراکنی نسبت به یهودیان ندارند. آنها همچنین به چیزی کمتر از نابودی کشورهای همسایه ایران (عرب ها و ترک ها) و همچنین غیرپارسی زبانان داخل ایران رضایت نخواهند داد. از این رو، برای آنانی که دل در گرو آینده آزاد و دموکراتیک برای ایران دارند درک این نکته بسیار مهم است که فرقه هیتلریه و اندیشه بیمار و نژادپرستانه مدعیان ایرانشهری به مراتب از تفکر دستاربندان واپسگرای حاکم بر ایران خطرناک تر است و پیش از هر حرکتی برای سرنگونی دستاربندان، ابتدا باید با این اندیشه خطرناک و ضد انسانی مقابله کرد چرا که اگر روزی ایرانشهریان به قدرت برسند چنان دست به کشتار و جنایت خواهند زد که اعدام های خمینی و ددمنشی های خامنه ای به شوخی شبیه خواهد بود. از این رو، مقابله با جنبش روبه رشد نئونازی در ایران (که می تواند با انکار، سرکوب و منزوی کردن غیرپارسی زبانان، کلید جنگ خونین داخلی و سوریه ای شدن ایران را بزند) نقطه شروع هر گونه تحول مثبت بسوی دموکراسی، آزادی، فدرالیسم و حقوق بشر است.
----------------------------------------------------------------------------------
نه- آریاپرستی:یکی دیگر از شاهواژه ها و کدهای شناسایی هیتلرپرستان علاقه وافر آنها به عبارت آریا/آریایی/آرین است. استفاده از این عبارت در اروپا و آلمان (به عنوان خاستگاه اصلی آریایی گری و هیتلریسم) بطور کامل منسوخ شده است و حتی گروه های نئونازی و فاشیست های دست راستی هم نمی توانند از آن استفاده می کنند. با این حال، در امریکای شمالی که آزادی بیان حتی در حوزه نفرت پراکنی هم دارای ضمانت های قانون اساسی است (متمم نخست قانون اساسی آمریکا مبنی بر فقدان هر گونه محدودیتی بر آزادی بیان) برخی از گروه های دست راستی افراطی هنوز از واژه "آریایی" استفاده می کنند. بطور مثال آرین نیشنز (ملت های آریایی) و آریان براذرهود (برادری آریایی در تگزاس)، وایت آرین رزیستنس (مقاومت آریایی سفید) در آمریکا و آریان گارد (در کانادا) جزو گروه های نژادپرست، تروریست و غیرقانونی محسوب می شوند. با این وجود، هیتلرپرستان ایرانی همچنان اصرار عجیبی در استفاده از این عبارت نژادپرستانه دارند که بزرگ ترین جنگ جهانی تاریخ بشر را رقم زد. متاسفانه عبارت هایی مانند نژاد آریایی، ایران آریایی، دختر آریایی و میهن آریایی به راحتی در قاموس سیاسی و حتی مکالمات روزمره ایرانی مورد استفاده قرار می گیرد. همگی وظیفه داریم با روشنگری زمینه پیشینه این واژه و جنایت هایی که تحت آریایی نام صورت گرفته است، زمینه استفاده روزمره از آن عبارت را از بین ببریم. 
----------------------------------------------------------------------------------------
ده- پهلوی پرستی:پهلوی پرستی نوع دیگری از چشم بستن بر واقعیت های امروز، کهنه پرستی و بازگشت به عصر طلایی موعود است. طرفداران این جریان، دارای نگاه معطوف به گذشته و مخالفت با حرکت به پیش هستند. به زبان ساده، آنها خواستار برداشتن دستار از سر آخوند و بازگرداندن تاج و تخت سلطنت شاهنشاه آریامهر همایونی و قبله عالم اعلی حضرت رضا شاه پهلوی دوم هستند. اینها ابایی از مخالفت با ایده هایی از قبیل پارلمانتاریسم، انتخابات، تحزب، دموکراسی و آزادی ندارند و پادشاهی مطلقه را بهترین و برترین نوع حکومت می دانند.



My take on Persian racism (Persianism/Aryanism) and its effects on silencing non-Persian ethnicities/nationalities in Iran and even abroad, in an interview with VOA (Azerbaijani Service):



My take on Persian racism (Persianism/Aryanism) and its effects on silencing non-Persian ethnicities/nationalities in Iran and even abroad, in an interview with VOA (Azerbaijani Service):
Here, I explain how my rejection of mainstream narrative of Iranian nationalism and defiance to dominant Persianist discourse can evoke extreme reactions from among the Iranian diaspora and restrict freedom of speech even if activists live abroad.
For instance, a couple days ago, I shared a photo with the son of the former Shah of Iran at the centennial of the Republic of Azerbaijan, wishing freedom and salvation for South Azerbaijan (Iranian Azerbaijan) from discrimination and tyranny. This simple event cost me animosity, insults, threats, and isolation.


نقطه نظراتم در خصوص نژادپرستی ایرانی (پارس گری/آریایی گری) و تاثیرات آن بر ساکت/خفه/خاموش کردن صدای قومیت ها/ملیت های غیرپارس در ایران و حتی خارج از کشور در مصاحبه با صدای آمریکا (بخش آذربایجانی):
در این مصاحبه توضیح می دهم چگونه رد کردن روایت غالب ناسیونالیسم ایرانی و سرکشی در مقابل دیسکورس پارس گری می تواند حتی در جامعه استبداد زده ایرانی خارج از کشور، واکنش های تند و شدیدی به همراه داشته و آزادی بیان کنشگران را محدود کند. بطورمثال، عکس انداختن با پسر شاه پیشین ایران در صدمین سالگرد استقلال جمهوری آذربایجان و آرزوی حضور ایشان در جشن آزادی آذربایجان جنوبی از شر تبعیض و استبداد برایم طوفانی از هجمه ها، خصومت، تهدید و توهین های مجازی و حقیقی به همراه داشت.







Əhməd Haşimi: Xaricdəki İran icmalarında düşüncə azadlığı yoxdur [Audio-Müsahibə]

İyun 19, 2018

Əhməd Haşimi

Əhməd Haşimi

Əhməd Haşiminin sözlərinə görə, xaricdəki İran icmaları ilə ünsiyyətdə olan insanlar bəzi məhdudiyyətlər və qırmızı cizgilər üzündən öz düşüncələrini dilə gətirməkdən qorxurlar.
 EMBED SHARE

İran Xarici İşlər Nazirliyinin sabiq əməkdaşı keçən günlərdə öz Facebook səhifəsində Azərbaycan Xalq Cümhuriyyətinin 100 illik yubileyi münasibətilə Vaşinqtonda keçirilən tədbirdə çəkilən bir fotoşəkili paylaşdıqdan sonra ciddi hücumlara məruz qaldığını deyir.
Əhməd Haşimi və Rza Pəhləvi

Əhməd Haşimi və Rza Pəhləvi
Əhməd Haşimi baş verənləri Amerikanın Səsinə müsahibədə açıqlayıb.
O, həmin tədbirdə iştirak edən İranın son şahı Məhəmmədrza Pəhləvinin oğlu Rza Pəhləvi ilə birlikdə çəkdiyi fotoşəkili Facebook səhifəsində bir açıqlama ilə bərabər paylaşmışdı.
Bu təhdidlər təbii ki təsir edir. İnsanların yazmaqda və danışmaqda əlini-qolunu bağlayır. Yəni, təhdid olanda, insan ikinci dəfə bir iş görməyi düşünəndə bəzi şeyləri yenidən gözdən keçirməli olur.
Açıqlamada, Əhməd Haşimi Rza Pəhləvinin bir gün “Güney Azərbaycanın ayrı-seçkilikdən azad olunması münasibətilə” keçiriləcək olan tədbirə də qatılacacağını arzu etdiyini ifadə edib.
“Bu, İran milliyyətçilərinin xoşuna getmədi və başladılar hücuma. Özüm və ailəmə qarşı yazılı və sözlü təhdidlər aldım. Sonunda müvəqqəti olaraq Facebook səhifəmi qapatmağa qərar verdim,” Haşimi söyləyir.
Onun dediklərinə görə, bu növ təhdidlər və qırmızı cizgilər ABŞ-da yaşayan İran icması ilə əlaqədə olan insanları özlərini senzura etməyə məcbur edir.
Haşiminin sözlərinə görə, “İranda düşüncə azadlığının inkişaf etməməsi xaricdəki müxalif qruplara da təsir edir. Onların bir çox qırmızı cizgisi var. Bir çox insan haqları mövzusunda da olur bu qırmızı cizgilər. Bu da məhdud edir insanları. Danışmaq rahat deyil.”
O deyir ki, “bu təhdidlər təbii ki, təsir edir. İnsanların yazmaqda və danışmaqda əlini-qolunu bağlayır. Yəni, təhdid olanda, insan ikinci dəfə bir iş görməyi düşünəndə bəzi şeyləri yenidən gözdən keçirməli olur... Buradakı İran icması çox da böyük deyil. Bir təhər insanlarla üz-göz olursan.”

لطفا اگر به جرگه داعشی ها و یا هیتلریون تعلق دارید لطف فرموده زحمت کم کنید (مرا آنفرند کنید)





لطفا اگر به جرگه داعشی ها و یا هیتلریون تعلق دارید لطف فرموده زحمت کم کنید (مرا آنفرند کنید)
-----------------------------------------------------------------------------------------------------

چندی پیش در مراسم جشن یکصدمین سالگرد تاسیس جمهوری آذربایجان دیدار و صحبت کوتاهی با آقای رضا پهلوی داشتم و عکسی را از این دیدار به اشتراک گذاشتم که مورد آماج حملات لفظی و فحاشی قرار گرفتم. از این حجم و نوع واکنش ها شوکه شدم چرا که همیشه تا حدی نسبت به آینده ایران امیدوار بودم و در صحبت با دوستان آمریکایی با قاطعیت تاکید می کردم که حساب مردم ایران از حکومت سرکوبگر، خشن، بی فرهنگ، واپسگرا و قرون وسطایی جمهوری اسلامی جدا است ولی حالا دیگر آن قاطعیت را ندارم و احساس می کنم ذهنیت های فسیل شده ای در ایران وجود دارند که حتی از حکومت قرون وسطایی و سرکوبگر ولایت فقیه، عقب مانده تر و خشن تر هستند. بیشتر کامنت های آن پست شامل فحاشی و مزخرفات بودند و ارزش پاسخگویی نداشتند ولی این متن را صرفا برای چند تن از دوستان که برای آنها ارزش قائل هستم می نویسم که امیدوارم به سوالات انها پاسخ داده باشم و یک بار برای همیشه در خصوص مواضع خود روشنگری کرده باشم.
دوستان عزیز! موارد زیر برخی از اصولی هستند که به آنها اعتقاد راسخ دارم. اگر با هر یک از این اصول در خصوص آینده ایران و آذربایجان و یا دیگر اصول شخصی ذیل مشکل پایه ای دارید لطفا مرا آنفرند کنید (از دوستی فیسبوکی خارج کنید). علاقه ای به دوستی مجازی و حقیقی با افراد دگم، متعصب مذهبی و نژادی ندارم:
1. معتقد به ایرانی سکولار، دموکراتیک، تمرکززدا و فدرال هستم. در این ساختار دموکراتیک، همه جریانات سیاسی از جمله اسلامگراها و طرفداران ولایت فقیه (اصول گرایان و اصلاح طلبان)، چپ ها (سازمان مجاهدین خلق، فدائیان، احزاب کمونیستی)، طرفداران سلطنت پهلوی، جریانات پارس گرا، و حتی گروه های نژادپرست و دست راستی افراطی در اداره کشور مشارکت خواهند داشت. همچنین، در این ساختار فدرال، کشور به مناطق خودمختار تقسیم شده و به صورت فدرال اداره می شود. به باورم، تمرکززدایی و واگزاری امور به اداره محلی در کشور کثیرالمله و وسیعی مانند ایران نخستین گام تمرین دموکراسی و حفظ ایران در مرزهای کنونی آن است.
2. معتقد به تشکیل منطقه خودمختار آذربایجان هستم و با توجه به اینکه کشور مستقلی به نام جمهوری آذربایجان در شمال ایران وجود دارد بهترین نامی که برای این منطقه جغرافیایی می توان در نظر گرفت "جمهوری خودمختار آذربایجان جنوبی" است. با این حال، این مردم آذربایجان هستند که باید در خصوص نام و نحوه تعامل آینده خود با ایران و جزئیات و نوع رابطه مرکز- پیرامون تصمیم بگیرند.
3. در این سختار فدرال، آموزش زبان فارسی در مناطق خودمختار (از قبیل آذربایجان جنوبی، کردستان، بلوچستان و غیره) صرفا به صورت داوطلبانه و محدود و نه اجباری و تحمیلی صورت می گیرد و آموزش زبان فارسی در مقطع ابتدایی در آذربایجان جنوبی ممنوع بوده و تاکید و اولویت بر روی زبان مادری (ترکی) و زبان بین المللی (انگلیسی) خواهد بود.
4. معتقد به ایرانی هستم که در صلح و دوستی با همسایگانش بسر می برد و موجودیت بویژه کشورهایی از قبیل اسرائیل، ترکیه، آذربایجان شمالی، بحرین و کلیه کشورهای آسیای میانه و قفقاز را بدون هر گونه شرط و شروطی به رسمیت شناخته و از انکار آنها و تهدید به نابودی، حمله و اشغال آنها دست کشیده است.
5. معتقدم در آینده ای دموکراتیک، بیماری های سیاسی رایجی از قبیل ترک ستیزی و عرب ستیزی در زمره جرایمی مانند یهودستیزی قرار گرفته و قابلیت پیگرد قانونی خواهد داشت. باید ذهنیت فسیل شده ناسیونالیسم ایرانی را که مبتنی بر پارسی گری و پارس گرایی و شیعه گرایی است را وادار به نرمش قهرمانانه و بازتعریف هویت ایرانی کرد که جامع و دربرگیرنده همه عناصر تشکیل دهنده آن از جمله هویت پارسی، ترکی، عربی، کردی و بلوچی باشد.
6.
معتقد به ایرانی هستم که به اقلیت های عقیدتی، مذهبی، قومی و جنسیتی (ال جی بی تی کیو) احترام می گذارد و حق زندگی آزادانه و فارغ از تبعیض آنها را تضمین می کند.
7. معتقد به ایرانی هستم که آزادی مذهب توسط قانون اساسی تضمین شده است و در عین حال، مذهب کاملا در حوزه خصوصی و شخصی قرار دارد و بهاییان، یهودیان، مسیحی ها و خداناباوران (آتئیست ها) به همان اندازه مسلمانان شیعه دوازده امامی از حقوق شهروندی برخوردارند.
8. معتقد هستم ایران کشوری چند پاره است به این معنی که به تعبیر ساده و همه فهم، مثلا اگر فردی از شمال غرب (آذربایجان غربی) به سمت جنوب شرق ایران (بلوچستان) حرکت کند همزمان با چندین ساختار هویتی- فرهنگی – زبانی روبرو خواهد شد و سخن گفتن از ایرانی یکپارچه از نظر هویتی و زبانی و فرهنگی سخنی گزافه و غیرواقع بینانه است.
9. معتقدم همه ملیت های ایرانی باید بتوانند در شرایط برابر و در چارچوبی دموکراتیک با یکدیگر همزیستی داشته باشند و شخصا معتقد به استقلال آذربایجان جنوبی نیستم ولی باور دارم که در یک شرایط دموکراتیک، آذربایجان جنوبی می تواند در چارچوب ایران به فعالیت خود ادامه دهد. با این وجود، در آینده دموکراتیک، همه احزاب از فدرالیست ها گرفته تا استقلال طلب ها باید بتوانند در جغرافیای آذربایجان جنوبی فعالیت کنند و این مردم آذربایجان هستند که باید در خصوص آینده خود تصمیم می گیرند.
10. به استقلال آذربایجان جنوبی اعتقادی ندارم و تصور می کنم اکثریت مردم آذربایجان به یک ساختار فدرال و خودمختاری حداکثری بسنده خواهند کرد ولی معتقدم در صورتیکه مردم آذربایجان در یک فرایند شفاف و دموکراتیک از قبیل همه پرسی، تصمیم به جدایی از ایران و تشکیل دولتی مستقل بگیرند هیچ نیرویی نباید بتواند بر سر راه آن مانع تراشی کند و حتی خدا هم باید در مقابل خواست و اراده دموکراتیک آنها زانو بزند.
11. به تقدس خاک و خون و نژاد و مرزهای جغرافیایی اعتقادی ندارم. قائل به تقدس انسان و آزادی او هستم و آنچه مهم است بهروزی و خوشبختی همه مردمانی می باشد که در واحد جغرافیایی ایران زندگی می کنند و نباید مرزها را به مردمان تحمیل کرد و آن را تبدیل به زندان ملیت هایی کرد که خود را دربند آن می بینند.
12. به همزیستی مقتدرانه و از موضع برابر آذربایجان جنوبی، کردستان، بلوچستان و دیگر مناطق غیرپارسی با ایران فدرال باور دارم و معتقدم این همزیستی باید داوطلبانه و آزادانه باشد و این واحدهای جغرافیایی باید بتوانند در صورت تداوم تبعیض در اشکال مختلف آن، از ایران فدرال استقلال پیدا کنند. نباید به بهانه اینکه "الان وقتش نیست" و "یک روزی دموکراسی بر ایران حاکم خواهد شد و معجزه خواهد شد و مشکلات حل خواهد شد" به تبعیض قومیتی و نابرابری ها دامن زد و یا آنها را توجیه کرد. حق دادنی نیست، گرفتنی است.


A person in a suit and tie

Description generated with very high confidence

What to expect from the SCO summit in Qingdao



My take on the Shanghai Cooperation Organization (SCO) Summit titled: "What to expect from the SCO summit in Qingdao" published on China Radio International website:
مقاله ام در خصوص نشست سران سازمان همکاری شانگهای تحت عنوان "از نشست جینداو (چین) چه می توان انتظار داشت" که در وبسایت رادیو بین المللی چین منتشر شده است:

What to expect from the SCO summit in Qingdao

Ahmad Hashemi China Plus Published: 2018-06-07 09:00:57
Comment 
Share
By Ahmad Hashemi
The 18th Shanghai Cooperation Organization (SCO) Summit in Qingdao, to be chaired by Chinese President Xi Jinping, is an important event for Eurasia. It will be the first meeting since India and Pakistan were admitted into the grouping last year, and India's Prime Minister Narendra Modi is scheduled to attend. Iran's President Hassan Rouhani is taking part at a critical moment after the United States walked away from the Iran nuclear deal. And the summit will serve as an opportunity to further the Belt and Road Initiative, which is still at the crucial early stage of its implementation.
Photo taken on June 2, 2018 shows Wusi Square in Qingdao, east China's Shandong Province. The 18th Shanghai Cooperation Organization (SCO) Summit is scheduled for June 9 to 10 in Qingdao. [Photo: Xinhua]
Photo taken on June 2, 2018 shows Wusi Square in Qingdao, east China's Shandong Province. The 18th Shanghai Cooperation Organization (SCO) Summit is scheduled for June 9 to 10 in Qingdao. [Photo: Xinhua]
There has been speculation about the subjects that will be raised by the SCO member states at the summit, as they each have different priorities. But they do share some common objectives that will likely be topics for discussion.
Fighting the "Three Evils"
The Shanghai Cooperation Organization was primarily established as a security arrangement to counter threats posed to Eurasian countries, the "Three Evils" of terrorism, separatism, and extremism. As at previous summits, the SCO member states will likely discuss these threats as they remain a huge problem for China, Russia, India, and other central Asian countries alongside issues such as drug smuggling and cross-border organized crime.
From security to economic cooperation
As a security bloc led by Beijing and Moscow, the SCO started with a primary focus on security cooperation. But with China's rapid economic growth and India's accession to the bloc last year, the SCO nations now make up about half of the world's population and a quarter of the global economy, and so cooperation has been expanding in the economic arena.
China plays a substantial role in economic cooperation, trade, and investment among the SCO member states. Amid rising trade tension between China and the United States, the upcoming summit will also likely focus on regional economic cooperation. This regional cooperation is heavily influenced by the Belt and Road Initiative, which promises an economic boom and a geopolitical transformation to the region, especially now that India and China are managing their territorial disputes and Pakistan has a more prominent role in the initiative.
Diversification of international relations
The Eurasian world order - led mainly by China and Russia, and with the recent participation of India and Pakistan - is in line with a concept of multilateralism favored by nations who oppose the unilateralism of the United States in international affairs and global politics. These nations are not satisfied with the current balance of power, which favors Euro-American interests. The SCO nations have, on different occasions, shown their dissatisfaction with the status quo maintained by the North Atlantic powers. Russian Foreign Minister Sergey Lavrov emphasized the role played by the SCO in supporting multilateralism in 2005 when he invited SCO member states to take part in the formation of a "fundamentally new model of geopolitical integration".
One of the ways that the diversity of the SCO is demonstrated is in the use of Chinese and Russian as the official languages, rather than English. And in another revisionist approach towards the Western dominated order, the SCO members have previously underscored their own ability to safeguard the security of the region and repeatedly urged Western countries to leave Central Asia.
India and Pakistan are present for the first time
The SCO, as a Eurasian political, economic, and security organization, gained further significance and more potential for cooperation after India and Pakistan both joined last year. This summit will be the first meeting after the accession of India and Pakistan as full members of the organization on June 9, 2017. As the second most populous nation on earth, India's presence is crucial in furthering the SCO's influence. And as a country with territorial disputes with its neighbors, India has been one of the challengers of the Belt and Road Initiative. However, deepening economic cooperation and the benefits of regional trade have been great incentives for New Delhi to move past its differences with its neighbors. And as part of both the Belt and Road Initiative and the China-Pakistan Economic Corridor, Pakistan's attendance at the summit for the first time as a full member is an important event.
Iran is present for the first time after new U.S. sanctions
Iranian President Hassan Rouhani's attendance will be one of the highlights of the Qingdao summit. Iran is only an observer to the SCO, but has long pushed for full membership. China has invited Iran to participate in the upcoming meeting in its capacity as an observer state. Iran is very keen to attend because the invitation to Hassan Rouhani comes at a crucial moment after the United States withdrew from the Joint Comprehensive Plan of Action, better known as the Iran nuclear deal. Iran has been reluctant to match the American move and pull out of the agreement. But the country needs Russia and China as well as European countries to help keep the deal alive and to get around the new American sanctions. Iran has high hopes, as it sees SCO member states, especially China, Russia, and India as major emerging powers and Tehran's close economic partners and political allies. Iran expects them to join the Islamic Republic in defying the unilateral withdrawal by the United States.
The Qingdao summit has the potential to become a new landmark in the development of the Shanghai Cooperation Organization. But it's important not to underestimate the serious challenges it must address. Uncompromising strategic and economic competition is going on in the Eurasia region that poses colossal challenges to the SCO constituents, including hostilities between India and Pakistan, great power rivalries between Russia and China, a suspicious United States, and a wary Japan, just to name a few.
(Ahmad Hashemi is an Iranian freelance journalist. He is currently pursuing a Master's degree at Missouri State University's Department of Defense and Strategic Studies, located in Washington D.C. On Twitter: @MrAhmadHashemi )

http://chinaplus.cri.cn/opinion/opedblog/23/20180607/141487.html

پاسخ احمد هاشمی به فحاشی های نژادپرستان فارس و مانقورت های خودی در فضای مجازی + تصویر



پاسخ احمد هاشمی به فحاشی های نژادپرستان فارس و مانقورت های خودی در فضای مجازی + تصویر

پاسخ احمد هاشمی به فحاشی های نژادپرستان فارس و مانقورت های خودی در فضای مجازی + تصویر
گوناز تی وی: احمد هاشمی کارشناس ارشد مسائل ایران و خاورمیانه، به فحاشی و توهین های نژادپرستانه و مملو از نفرت نژادپرستان فارس آریایی و برخی مانقورت های ترک مضمحل شده در فرهنگ و هویت فارسی، در صفحه فیس بوک خود پاسخ داده است که متن کامل آن به شرح زیر تقدیم می گردد.


احمد هاشمی خطاب به نژادپرستان فارس و برخی افراد مانقورت که هویت ترکی داشته و آسمیله شده اند، نوشته است: لطفا اگر به جرگه داعشی ها و یا هیتلریون تعلق دارید لطف فرموده زحمت کم کنید (مرا آنفرند کنید)


چندی پیش در مراسم جشن یکصدمین سالگرد تاسیس جمهوری آذربایجان دیدار و صحبت کوتاهی با آقای رضا پهلوی داشتم و عکسی را از این دیدار به اشتراک گذاشتم که مورد آماج حملات لفظی و فحاشی قرار گرفتم. از این حجم و نوع واکنش ها شوکه شدم چرا که همیشه تا حدی نسبت به آینده ایران امیدوار بودم و در صحبت با دوستان آمریکایی با قاطعیت تاکید می کردم که حساب مردم ایران از حکومت سرکوبگر، خشن، بی فرهنگ، واپسگرا و قرون وسطایی جمهوری اسلامی جدا است ولی حالا دیگر آن قاطعیت را ندارم و احساس می کنم ذهنیت های فسیل شده ای در ایران وجود دارند که حتی از حکومت قرون وسطایی و سرکوبگر ولایت فقیه، عقب مانده تر و خشن تر هستند. بیشتر کامنت های آن پست شامل فحاشی و مزخرفات بودند و ارزش پاسخگویی نداشتند ولی این متن را صرفا برای چند تن از دوستان که برای آنها ارزش قائل هستم می نویسم که امیدوارم به سوالات انها پاسخ داده باشم و یک بار برای همیشه در خصوص مواضع خود روشنگری کرده باشم.





دوستان عزیز! موارد زیر برخی از اصولی هستند که به آنها اعتقاد راسخ دارم. اگر با هر یک از این اصول در خصوص آینده ایران و آذربایجان و یا دیگر اصول شخصی ذیل مشکل پایه ای دارید لطفا مرا آنفرند کنید (از دوستی فیسبوکی خارج کنید). علاقه ای به دوستی مجازی و حقیقی با افراد دگم، متعصب مذهبی و نژادی ندارم:

1 - معتقد به ایرانی سکولار، دموکراتیک، تمرکززدا و فدرال هستم. در این ساختار دموکراتیک، همه جریانات سیاسی از جمله اسلامگراها و طرفداران ولایت فقیه (اصول گرایان و اصلاح طلبان)، چپ ها (سازمان مجاهدین خلق، فدائیان، احزاب کمونیستی)، طرفداران سلطنت پهلوی، جریانات پارس گرا، و حتی گروه های نژادپرست و دست راستی افراطی در اداره کشور مشارکت خواهند داشت. همچنین، در این ساختار فدرال، کشور به مناطق خودمختار تقسیم شده و به صورت فدرال اداره می شود. به باورم، تمرکززدایی و واگزاری امور به اداره محلی در کشور کثیرالمله و وسیعی مانند ایران نخستین گام تمرین دموکراسی و حفظ ایران در مرزهای کنونی آن است.

2 - معتقد به تشکیل منطقه خودمختار آذربایجان هستم و با توجه به اینکه کشور مستقلی به نام جمهوری آذربایجان در شمال ایران وجود دارد بهترین نامی که برای این منطقه جغرافیایی می توان در نظر گرفت "جمهوری خودمختار آذربایجان جنوبی" است. با این حال، این مردم آذربایجان هستند که باید در خصوص نام و نحوه تعامل آینده خود با ایران و جزئیات و نوع رابطه مرکز- پیرامون تصمیم بگیرند.

3- در این سختار فدرال، آموزش زبان فارسی در مناطق خودمختار (از قبیل آذربایجان جنوبی، کردستان، بلوچستان و غیره) صرفا به صورت داوطلبانه و محدود و نه اجباری و تحمیلی صورت می گیرد و آموزش زبان فارسی در مقطع ابتدایی در آذربایجان جنوبی ممنوع بوده و تاکید و اولویت بر روی زبان مادری (ترکی) و زبان بین المللی (انگلیسی) خواهد بود.

4 - معتقد به ایرانی هستم که در صلح و دوستی با همسایگانش بسر می برد و موجودیت بویژه کشورهایی از قبیل اسرائیل، ترکیه، آذربایجان شمالی، بحرین و کلیه کشورهای آسیای میانه و قفقاز را بدون هر گونه شرط و شروطی به رسمیت شناخته و از انکار آنها و تهدید به نابودی، حمله و اشغال آنها دست کشیده است.

5 - معتقدم در آینده ای دموکراتیک، بیماری های سیاسی رایجی از قبیل ترک ستیزی و عرب ستیزی در زمره جرایمی مانند یهودستیزی قرار گرفته و قابلیت پیگرد قانونی خواهد داشت. باید ذهنیت فسیل شده ناسیونالیسم ایرانی را که مبتنی بر پارسی گری و پارس گرایی و شیعه گرایی است را وادار به نرمش قهرمانانه و بازتعریف هویت ایرانی کرد که جامع و دربرگیرنده همه عناصر تشکیل دهنده آن از جمله هویت پارسی، ترکی، عربی، کردی و بلوچی باشد.

6 - معتقد به ایرانی هستم که به اقلیت های عقیدتی، مذهبی، قومی و جنسیتی (ال جی بی تی کیو) احترام می گذارد و حق زندگی آزادانه و فارغ از تبعیض آنها را تضمین می کند.

7 - معتقد به ایرانی هستم که آزادی مذهب توسط قانون اساسی تضمین شده است و در عین حال، مذهب کاملا در حوزه خصوصی و شخصی قرار دارد و بهاییان، یهودیان، مسیحی ها و خداناباوران (آتئیست ها) به همان اندازه مسلمانان شیعه دوازده امامی از حقوق شهروندی برخوردارند.

8 - معتقد هستم ایران کشوری چند پاره است به این معنی که به تعبیر ساده و همه فهم، مثلا اگر فردی از شمال غرب (آذربایجان غربی) به سمت جنوب شرق ایران (بلوچستان) حرکت کند همزمان با چندین ساختار هویتی- فرهنگی – زبانی روبرو خواهد شد و سخن گفتن از ایرانی یکپارچه از نظر هویتی و زبانی و فرهنگی سخنی گزافه و غیرواقع بینانه است.

9 - معتقدم همه ملیت های ایرانی باید بتوانند در شرایط برابر و در چارچوبی دموکراتیک با یکدیگر همزیستی داشته باشند و شخصا معتقد به استقلال آذربایجان جنوبی نیستم ولی باور دارم که در یک شرایط دموکراتیک، آذربایجان جنوبی می تواند در چارچوب ایران به فعالیت خود ادامه دهد. با این وجود، در آینده دموکراتیک، همه احزاب از فدرالیست ها گرفته تا استقلال طلب ها باید بتوانند در جغرافیای آذربایجان جنوبی فعالیت کنند و این مردم آذربایجان هستند که باید در خصوص آینده خود تصمیم می گیرند.

10- به استقلال آذربایجان جنوبی اعتقادی ندارم و تصور می کنم اکثریت مردم آذربایجان به یک ساختار فدرال و خودمختاری حداکثری بسنده خواهند کرد ولی معتقدم در صورتیکه مردم آذربایجان در یک فرایند شفاف و دموکراتیک از قبیل همه پرسی، تصمیم به جدایی از ایران و تشکیل دولتی مستقل بگیرند هیچ نیرویی نباید بتواند بر سر راه آن مانع تراشی کند و حتی خدا هم باید در مقابل خواست و اراده دموکراتیک آنها زانو بزند.

11-  به تقدس خاک و خون و نژاد و مرزهای جغرافیایی اعتقادی ندارم. قائل به تقدس انسان و آزادی او هستم و آنچه مهم است بهروزی و خوشبختی همه مردمانی می باشد که در واحد جغرافیایی ایران زندگی می کنند و نباید مرزها را به مردمان تحمیل کرد و آن را تبدیل به زندان ملیت هایی کرد که خود را دربند آن می بینند.

12 - به همزیستی مقتدرانه و از موضع برابر آذربایجان جنوبی، کردستان، بلوچستان و دیگر مناطق غیرپارسی با ایران فدرال باور دارم و معتقدم این همزیستی باید داوطلبانه و آزادانه باشد و این واحدهای جغرافیایی باید بتوانند در صورت تداوم تبعیض در اشکال مختلف آن، از ایران فدرال استقلال پیدا کنند. نباید به بهانه اینکه "الان وقتش نیست" و "یک روزی دموکراسی بر ایران حاکم خواهد شد و معجزه خواهد شد و مشکلات حل خواهد شد" به تبعیض قومیتی و نابرابری ها دامن زد و یا آنها را توجیه کرد. حق دادنی نیست، گرفتنی است.


E.H

https://www.gunaz.tv/fa/%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1/%D8%B0%D8%B1%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%86%D9%88%D8%A8%DB%8C-1/%D9%BE%D8%A7-%D8%AE-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D9%87%D8%A7-%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%81%D8%AD%D8%A7-%DB%8C-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%86%DA%98%D8%A7%D8%AF%D9%BE%D8%B1-%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%A7%D8%B1-%D9%88-%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%88%D8%B1%D8%AA-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%AF%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%81%D8%B6%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%AC%D8%A7%D8%B2%DB%8C-106534

AHMAD HASHEMI was on CCTV talking about the Shanghai Cooperation Organization (SCO) Summit in Qingdao, China.



I was on CCTV yesterday, talking about the Shanghai Cooperation Organization (SCO) Summit in Qingdao, China.

Take a look.
دیروز در استودیوی تلویزیون مرکزی چین در واشنگتن دی سی بودم و درباره نشست سران سازمان همکاری شانگهای در جیندائو چین صحبت کردم.

Experts urge western countries to understand “Shanghai Spirit”



Experts urge western countries to understand “Shanghai Spirit”

FOR AUDIO VERSION CLICK HERE.
My comments quoted on China Radio International website titled: “Experts urge western countries to understand Shanghai Spirit: 
Ahmad Hashemi, a senior American researcher of Middle East studies, says the SCO may change the dominant status of voices from developed countries: “As we see some people now are talking about [the SCO] another model of EU, European Union in the east, another model of NATO, another model of G7. So again, what we can see is the diversification of trade and commerce and interactions and different voices. So, for the last couple centuries, the world was Eurocentric, Euro-American, but now we are witnessing that another voices are being heard, another countries are becoming great again,” says Hashemi.
نقل قول دیدگاه بنده در خصوص “روح شانگهای” توسط رادیوی بین المللی چین در مطلبی تحت عنوان: “کارشناسان از کشورهای غربی می خواهند تا “روح شانگهای” را درک کنند:
احمد هاشمی، کارشناس ارشد مطالعات خاورمیانه می گوید سازمان همکاری شانگهای می تواند جایگاه برتر قدرت های جهانی را تغییر دهد: “امروزه شاهد هستیم که برخی سخن از الگوی دیگری از اتحادیه اروپا،(سازمان همکاری شانگهای)، ناتویی دیگر، گروه هفت دیگری در شرق بر زبان می رانند. بنابراین، آنچه شاهد آن هستیم متنوع شدن تجارت و بازرگانی و تعامل بوده و صداهای مختلفی شنیده می شود. پس از چند قرن اروپا محوری و محوریت اروپایی-آمریکایی در جهان، امروزه شاهد هستیم که صداهای دیگری هم شنیده می شود و عظمت در حال بازگشت به کشورهای دیگر می باشد.”

Experts urge western countries to understand “Shanghai Spirit”

China Plus/CGTN Published: 2018-06-11 20:39:09
 
Various observers are suggesting the rest of the world could be taking a lesson from the concept that the Shanghai Cooperation Organization (SCO) has been formed under the “Shanghai Spirit.”
Serving as the SCO’s principle for internal affairs, the “Shanghai Spirit” features “mutual trust, mutual benefit, equality, mutual consultations, respect for cultural diversity and pursuit of common development.”
In his speech at the now-concluded SCO Summit in Qingdao on Sunday, Chinese President Xi Jinping called for the continuation of the “Shanghai Spirit” to surmount difficulties, defuse risks and meet challenges.
Sourabh Gupta, a senior researcher with the Institute for China-America Studies, a U.S.-based think tank, says that “Shanghai Spirit” is the fundamental basis behind the SCO’s success.
“This organization is built on the same principle as the United Nations, sovereign equality of countries, countries cooperating with each other. And the agenda is not set by the big powers only. It’s a grouping of major middle and small countries. And each of them shares equally in the burdens and its benefits. This is essential, and vital and very, very important,” says Gupta.
Stephen Perry, chairman of Britain’s 48 Group Club – a UK advocacy group for trade with China – suggests other countries should be learning from the concepts of the “Shanghai Spirit.”
“What is happening in Asia particularly inspired by China is the concept of economic development on a sustainable basis, working collectively with other nations and sharing the wealth. The emphasis is more on sharing in Asia than in the west. So as we go forward, I think the ‘Shanghai Spirit’ is a very important issue for the west to look at and understand. I think the ‘Shanghai Spirit’ will give a great opportunity for SCO to be successful as an organization that adjustAudio Player
s itself according to how even the small countries feel,” says Perry.
Ahmad Hashemi, a senior American researcher of Middle East studies, says the SCO may change the dominant status of voices from developed countries.
“As we see some people now are talking about [the SCO] another model of EU, European Union in the east, another model of NATO, another model of G7. So again what we can see is the diversification of trade and commerce and interactions and different voices. So for the last couple centuries, the world was Eurocentric, Euro-American, but now we are witnessing that another voices are being heard, another countries are becoming great again,” says Hashemi.
The SCO Qingdao Summit is the first meeting for the group since its expansion.
It was established in Shanghai in 2001, with China, Russia, Kazakhstan, Kyrgyzstan, Tajikistan and Uzbekistan as its founding members.
India and Pakistan joined the organization during the Astana Summit a year ago.

On YouTube: 
AUDIO FILE:
https://ahmadhashemi.files.wordpress.com/2018/06/experts-urge-western-countries-to-understand-shanghai-spirit.mp3