"انتخاب با شماست: چکسلاوکی یا یوگسلاوی"
نظراتم در خصوص پارچه نوشته "انتخاب با شماست: چکسلاوکی یا یوگسلاوی" که توسط تماشاگران باشگاه تراکتورسازی در بازی روز جمعه در ورزشگاه سهند تبریز به اهتزاز درآمد:
نظراتم در خصوص پارچه نوشته "انتخاب با شماست: چکسلاوکی یا یوگسلاوی" که توسط تماشاگران باشگاه تراکتورسازی در بازی روز جمعه در ورزشگاه سهند تبریز به اهتزاز درآمد:
ملت ترک آذربایجان جنوبی ملتی صلح دوست و طرفدار مسالمت، مذاکره و گفتگو است و از این رو در صورتیکه قرار است آذربایجان جنوبی و شوونیسم پارس حاکم بر ایران از یکدیگر طلاق بگیرند و آذربایجان استقلال خود را اعلام کند ترجیح ترک ها این است که این جدایی از آپارتاید فارسی و استقلال به روش مسالمت آمیز و متمدنانه صورت بگیرد. .
رژیم ایران حتی اگر کل نیروهای سرکوبگر سپاهی و بسیجی را بسیج کند قادر به سرکوب 40 میلیون ترک - که اکثریت نسبی را در کشور تشکیل می دهند نخواهد بود.
جمهوری اسلامی احتمالا آخرین رژیم و خاندانی می باشد که بر ایران با چارچوب و مرزهای کنونی حکومت می کند و سقوط جمهوری اسلامی با خیزش و استقلال ملت های آسیب دیده از شوونیسم فارس و آپارتاید پارسی (شاه و شیخ) از جمله ترک ها همراه خواهد بود. این وضعیت به گذار ایران از امپراطوری و تکمیل شدن پروسه دولت- ملت کمک خواهد کرد.
جغرافیا و مرزهای کنونی ایران و منطقه در بسیاری موارد، طبیعی و منعکس کننده واقعیات نبوده و در نتیجه تحمیل قراردادهای استعماری و اجباری از جمله معاهدات ترکمنچای، گلستان و سایکس پیکو ایجاد شده و فاقد اعتبار هستند.
صدها هزار نفر ترک آذربایجانی که در ورزشگاه سهند حضور پیدا می کنند و میلیون ها نفر از آنها در تظاهرات مختلف، مطالبات و اعتراض خود را به روش های مدنی اعلام کرده اند. آذربایجان همواره مخالف خشونت و تررویسم بوده است ولی در صورتیکه فضا برای گفتگو و گفتمان استقلال متمدنانه آذربایجان جنوبی از نوع چکسلاوکی بسته شود آنچه در انتظار ایران است مدل یوگسلاوی است که در جنگ داخلی آن خون ها ریخته شد و نسل کشی، جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت رخ داد. ایران می تواند ویران نشود و کشوری پیشرو و در صلح و صفا با همسایگانش باشد همچنانکه چک و اسلواکی هستند و در زمره پیشرفته ترین کشورهای اروپای مرکزی قرار دارند.
جنبش دموکراتیک آذربایجان جنوبی و انقلاب ورزشگاه سهند، جنبشی مدنی، مسالمت آمیز، متمدنانه و مترقی است و بر خلاف برخی جریانات دیگر هرگز دستش به تروریسم و خون آلوده نشده است ولی اگر آپارتاید پارسی حاکم بر ایران بر در پیش گرفتن الگوی یوگسلاوی اصرار داشته باشد چیزی بغیر از سرنوشت یوگسلاوی در انتظار ایران نخواهد بود.
حرکت دموکراتیک آذربایجان و آنچه در ورزشگاه سهند و غیره می گذرد حتی دارای اهمیتی بیشتر از آنچه در عراق و لبنان و تحولات موسوم به بهار عربی روی می دهد است و تفاوت آن با این جنبش ها ماهیت کاملا مسالمت آمیز آن است.
لازم است ایران از امپراتوری فارس- ایران به دولت- ملت فارس/ ایران گذر کند. همچنانکه امپراتوری های شوروی، عثمانی، اتریش- مجارستان و روم به دولت- ملت های تشکیل دهنده آنها (یعنی روسیه، ترکیه، اتریش، مجارستان، ایتالیا) تبدیل شدند و دولت- ملت های متعددی از فروپاشی آنها پا به عرصه هستی گذاشتند.
داشتن کشور فارس/ ایران برای ملت فارس به همان اندازه طبیعی است که تشکیل دولت-ملت آذربایجان جنوبی طبیعی و نرمال است و هیچ توجیه و دلیل منطقی برای مخالفت با آن استقلال آذربایجان وجود ندارد.
همچنانکه دیکتاتور پیشین فارس/ایران، محمدرضا پهلوی اعلام کرد صدای اعتراض مردم ایران را شنیده ولی دیگر دیر شده بود. در خصوص ملت آذربایجان جنوبی هم باید تا دیر نشده صدای اعتراض و مطالبات ملت آذربایجان شنیده شود و از الگوی چکسلواکی پیروی شود تا سرنوشت یوگسلاوی در ایران تکرار نشود. ملت فارس نباید صرب های برتری طلب را الگوی خود قرار دهد. خاورمیانه به اندازه کافی شاهد جنگ داخلی و خونریزی بوده است و نیازی به جنگ داخلی و کشتار و خونریزی دیگری وجود ندارد.
رژیم ایران حتی اگر کل نیروهای سرکوبگر سپاهی و بسیجی را بسیج کند قادر به سرکوب 40 میلیون ترک - که اکثریت نسبی را در کشور تشکیل می دهند نخواهد بود.
جمهوری اسلامی احتمالا آخرین رژیم و خاندانی می باشد که بر ایران با چارچوب و مرزهای کنونی حکومت می کند و سقوط جمهوری اسلامی با خیزش و استقلال ملت های آسیب دیده از شوونیسم فارس و آپارتاید پارسی (شاه و شیخ) از جمله ترک ها همراه خواهد بود. این وضعیت به گذار ایران از امپراطوری و تکمیل شدن پروسه دولت- ملت کمک خواهد کرد.
جغرافیا و مرزهای کنونی ایران و منطقه در بسیاری موارد، طبیعی و منعکس کننده واقعیات نبوده و در نتیجه تحمیل قراردادهای استعماری و اجباری از جمله معاهدات ترکمنچای، گلستان و سایکس پیکو ایجاد شده و فاقد اعتبار هستند.
صدها هزار نفر ترک آذربایجانی که در ورزشگاه سهند حضور پیدا می کنند و میلیون ها نفر از آنها در تظاهرات مختلف، مطالبات و اعتراض خود را به روش های مدنی اعلام کرده اند. آذربایجان همواره مخالف خشونت و تررویسم بوده است ولی در صورتیکه فضا برای گفتگو و گفتمان استقلال متمدنانه آذربایجان جنوبی از نوع چکسلاوکی بسته شود آنچه در انتظار ایران است مدل یوگسلاوی است که در جنگ داخلی آن خون ها ریخته شد و نسل کشی، جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت رخ داد. ایران می تواند ویران نشود و کشوری پیشرو و در صلح و صفا با همسایگانش باشد همچنانکه چک و اسلواکی هستند و در زمره پیشرفته ترین کشورهای اروپای مرکزی قرار دارند.
جنبش دموکراتیک آذربایجان جنوبی و انقلاب ورزشگاه سهند، جنبشی مدنی، مسالمت آمیز، متمدنانه و مترقی است و بر خلاف برخی جریانات دیگر هرگز دستش به تروریسم و خون آلوده نشده است ولی اگر آپارتاید پارسی حاکم بر ایران بر در پیش گرفتن الگوی یوگسلاوی اصرار داشته باشد چیزی بغیر از سرنوشت یوگسلاوی در انتظار ایران نخواهد بود.
حرکت دموکراتیک آذربایجان و آنچه در ورزشگاه سهند و غیره می گذرد حتی دارای اهمیتی بیشتر از آنچه در عراق و لبنان و تحولات موسوم به بهار عربی روی می دهد است و تفاوت آن با این جنبش ها ماهیت کاملا مسالمت آمیز آن است.
لازم است ایران از امپراتوری فارس- ایران به دولت- ملت فارس/ ایران گذر کند. همچنانکه امپراتوری های شوروی، عثمانی، اتریش- مجارستان و روم به دولت- ملت های تشکیل دهنده آنها (یعنی روسیه، ترکیه، اتریش، مجارستان، ایتالیا) تبدیل شدند و دولت- ملت های متعددی از فروپاشی آنها پا به عرصه هستی گذاشتند.
داشتن کشور فارس/ ایران برای ملت فارس به همان اندازه طبیعی است که تشکیل دولت-ملت آذربایجان جنوبی طبیعی و نرمال است و هیچ توجیه و دلیل منطقی برای مخالفت با آن استقلال آذربایجان وجود ندارد.
همچنانکه دیکتاتور پیشین فارس/ایران، محمدرضا پهلوی اعلام کرد صدای اعتراض مردم ایران را شنیده ولی دیگر دیر شده بود. در خصوص ملت آذربایجان جنوبی هم باید تا دیر نشده صدای اعتراض و مطالبات ملت آذربایجان شنیده شود و از الگوی چکسلواکی پیروی شود تا سرنوشت یوگسلاوی در ایران تکرار نشود. ملت فارس نباید صرب های برتری طلب را الگوی خود قرار دهد. خاورمیانه به اندازه کافی شاهد جنگ داخلی و خونریزی بوده است و نیازی به جنگ داخلی و کشتار و خونریزی دیگری وجود ندارد.
No comments:
Post a Comment