دلایل شعله ور شدن آتش "فیتیله" در آذربایجان
احمد هاشمی، کارمند پیشین وزارت خارجه
منبع: ایران وایر
انتشار یک نمایش توهین آمیز در یکی از بخشهای برنامه تلویزیونی"فیتیله"، واکنش گسترده ای را در مناطق ترک نشین ایران به همراه داشت. این نخستین بار نیست که ترک ها نسبت به آنچه که از نگاه آنها تحقیر و تبعیض ساختاری در ایران تلقی می کنند دست به اعتراض می زنند و احتمالا آخرین مورد هم نخواهد بود.
این نوشتار بر آن است تا به علل بنیادین اعتراضات اخیر بپردازد ولی پیش از آن نگاهی به تاریخچه اعتراضات مدنی در آذربایجان بیاندازیم. آذربایجان و بویژه تبریز نقش برجسته ای در ورود تجدد، آزادی خواهی و مشروطه به ایران داشت ولی با به قدرت رسیدن خاندان پهلوی و پیگیری سیاست یکسان سازی زبانی در ایران، غیر فارسی زبانان و از جمله ترک ها احساس کردند از کانون حیات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشور به حاشیه رانده شده و مورد تبعیض قرار گرفته ند.
آذربایجان که فشار مضاعفی را احساس می کرد در شکل گیری انقلاب سال 1357 نقش عمده ای ایفا کرد و پس از وقوع انقلاب هم با سازمان یابی در قالب "حزب خلق مسلمان" و قرار گرفتن در پشت آیت الله شریعتمداری تلاش کرد به شکلی هر چند محدود، مطالبات فرهنگی و زبانی خود را مطرح کند.
با قدرتیابی جریان اصلاحات در ایران همزمان با انتخاب محمد خاتمی به ریاست جمهوری در دوم خرداد 1376 و گسترش نسبی آزادی های سیاسی و حزبی در کشور باعث شد مطالبات اقوام برای نخستین بار در جمهوری اسلامی بطور جدی امکان ظهور و بروز پیدا کند.
یکی از شاخص ترین نمودهای عینی جنبش هویت طلبی و "بازگشت به خویشتن" در آذربایجان در دوره پس از انقلاب، قهرمان سازی از شخصیت های بابک و ستارخان و برگزاری مراسم های گرامیداشت برای آنها بود. با وجود فضای امنیتی و سرکوب شدید، مراسم گرامیداشت بابک از سال 1379 به این سو، در دومین هفته تیرماه هر سال که فعالان آذربایجانی آن را "هفته بابک" می نامند برگزار می شود و به فرصتی برای اعتراض به سیاست های تبعیض آمیز دولت و طرح مطالبات زبانی و فرهنگی شده ترک ها تبدیل شده است.
انتشار یک کاریکاتور جنجالی با عنوان "چه کنیم سوسک ها سوسکمان نکنند" در 22 اردیبهشت سال 1385 در روزنامه ایران تظاهرات اعتراضی گسترده و چند روزه ای را به همراه داشت که به عنوان نقطه عطفی در جنبش برابری خواهی و ضد تبعیض مردم آذربایجان ثبت شد.
با این وجود، بی صداترین و در عین حال معنادارترین حرکت اعتراضی آذربایجانی ها پس از سرخورده شدن از وعده های بی پشتوانه اصلاح طلبان، با عدم همراهی آنها در بزرگ ترین تظاهرات ضد دولتی بعد از انقلاب، موسوم به جنبش سبز در سال 1388 رقم خورد که از آن به عنوان "قهر تبریز" با جنبش سبز یاد شد. ترک ها که نسبت به بی تفاوتی میر حسین موسوی نسبت به مطالبات شان خشمگین بودند او را در جنبش سبز تنها گذاشتند.
موارد فوق از جمله مناسبت هایی بودند که مردم آذربایجان با بهره برداری از آنها تلاش کردند گلایه های خود از حاکمیت را نسبت به فضای توهین و تحقیر و تبعیض مطرح کنند. حالا به نظر می رسد برای از بین بردن علل ریشه ای نارضایتی ها، توجه به نکات بنیادین ذیل دارای اهمیت می باشد:
یک- اقرار به وجود مشکل ترک
اقرار به وجود یک مشکل، گام نخست در یافتن راه حلی برای آن می باشد. پس از پیدایش جنبش مدنی حقوق سیاهپوستان در دهه 1950 در آمریکا و اعتراف به وجود تبعیضات گسترده بر ضد سیاهان باعث شد تلاش ها در جهت رفع این تبعیضات تقویت شود. همچنین در کشور ترکیه، اعتراف به وجود "مساله کرد" در دو دهه اخیر و دست برداشتن از سیاست ناکارآمد انکار این اقلیت تحت عناوین مختلفی از قبیل "ترک کوهی"، باعث بهبود استانداردهای حقوق بشری در این کشور شد. در این راستا، روشنفکران، سیاست مداران و نخبگان ایرانی هم نیاز به تجدید نظر در سیاست های خود و اقرار به وجود "مساله ترک" دارند.
دو- پذیرش هویت ترکی آذربایجان
شناسایی هویت ترکی آذربایجان دومین گام پایه ای برای پرداختن به مشکل و برآوردن مطالبات مدنی و فرهنگی ترک ها می باشد. غوطه ور شدن در تئوری های غیرسودمند از جمله نظریه زبان آذری باستان و بحث های بی سرانجام تاریخی و دستاویز قرار دادن آنها برای سیاست تبعیض و انکار ترک ها و زبان ترکی در ایران امروز در قالب بکار بردن عبارت انکارگرایانه و توهین آمیز "آذری"، صرفا صورت مساله را پاک خواهد کرد. بکار بردن واژه آذری برای ترک ها همانند استفاده از عبارت "ترک کوهی" برای توصیف کردهای ترکیه می باشد که علاوه بر توهین آمیز بودن، انکار کننده هویت یک گروه قومی هم هست.
ممکن است کلمه "آذری" در گذشته بدون هر گونه حساسیت و بار سیاسی هدفمند و بخصوصی، برای بخش هایی از ساکنان مناطق شمالی کشور مورد استفاده قرار می گرفته باشد ولی امروز از دید بخش قابل توجی از ترک ها، این کلمه معادل نژادپرستی و کلیدواژه تحقیر و انکار هویت ترکی آذربایجان می باشد.
از همین رو، شعارهای اصلی تظاهرات اعتراضی روزهای اخیر در آذربایجان عبارت بودند از "نژادپرستی را متوقف کنید"، "هارای هارای من تورکم" (فریاد فریاد من ترک هستم و آذری نیستم) و "تورک دیلینده مدرسه اولمالیدیر هر کسه" (باید همه از امکان تحصیل به زبان ترکی در مدارس برخوردار باشند). از آنجاییکه این شعارها تاکیدی بر رد تئوری های نفی کننده هویت و زبان ترکی در آذربایجان می باشد، اعتراف به هویت ترکی آذربایجان و توجه به مطالبات زبانی و فرهنگی مردم آن از جمله حق تحصیل به زبان مادری، پیش شرط دستیابی به هر گونه راه حلی می باشد.
سه- رفع تبعیض ساختاری بر ضد اقوام در ایران
رفع تبعیض ساختاری، از جمله ملزومات برآورده کردن مطالبات اقوام ایرانی و بویژه ترک ها می باشد. بطور مثال نمی توان شاهد وضعیتی بود که در آن بخش عمده نفت ایران از مناطق عرب نشین کشور استخراج شود ولی این مناطق در زمینه توسعه و بهره برداری از درآمد حاصل از صادرات نفت، کمترین سهم را داشته باشند. در یک چنین وضعیتی، نخستین موضوعی که به ذهن متبادر می شود وجود تبعیض سیستماتیک بر ضد مردم یک منطقه بخاطر زبان و قومیت متفاوت آن می باشد. هر چند ترک ها به طور نسبی از تبعیض اقتصادی کمتری رنج می برند ولی این تبعیض در زمینه امکان تحصیل به زبان مادری بسیار فاحش است.
چهار- تبدیل رویکرد امنیتی- نظامی به نگاه فرهنگی به اقوام
یکی از وعده های انتخاباتی دولت حسن روحانی، توجه بیشتر به مطالبات اقوام ایرانی بود. او وعده تشکیل فرهنگستان زبان ترکی را داد و علی یونسی را به عنوان دستیار ویژه خود در امور اقوام و اقلیتهای دینی و مذهبی معرفی کرد ولی صرف انتخاب فردی دارای پیشینه اطلاعاتی و امنیتی، نشاندهنده وجود یک نگاه امنیت محور به اقوام است.
نکته دیگر اینکه در روزهای اخیر، شاید آزاردهنده تر از برنامه فیتیله، پدیده انتقاد بی سابقه از اعتراضات مردمی اخیر آذربایجان به بهانه تجزیه طلبی و خطر فروپاشی کشور بود. این در حالی است که بهانه جویی هایی از این دست با واقعیت سازگار نیست و پراکندگی ترک ها در حتی جنوبی ترین استان های ایران، امکان تجزیه طلبی را اگر نه غیر ممکن دست کم دشوار کرده است و این تبعیض ساختاری حاکم بر کشور است که می تواند به تشدید واگرایی میان اقوام دامن بزند.
بنابراین، با گذار از رویکرد امنیتی- نظامی به نگاه فرهنگی به مقوله اقوام، ترک ها نه به عنوان تهدیدی بر ضد امنیت ملی و تمامیت ارضی کشور که به عنوان فرصتی برای تبادل فرهنگی، همگرایی سیاسی منطقه ای و سفیران تعمیق مناسبات اقتصادی با کشورهای همجوار مطرح خواهند شد.
No comments:
Post a Comment