31 July, 2019

روز جهانی زبان مادری و پنج چالش پیش روی زبان ترکی آذربایجانی در ایران



روز جهانی زبان مادری و پنج چالش پیش روی زبان ترکی آذربایجانی در ایران

امروز دوم اسفند ماه برابر با بیست و یکم فوریه، توسط سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو)، به عنوان «روز جهانی زبان مادری» نامگذاری شده است که هدف از آن آگاهی بخشی در خصوص زبان های مادری و چالش های پیش روی آنها و راه کارهای حفظ و تقویت زبان های مادری در معرض آسیب پذیری و انقراض می باشد.
به باور یونسکو، در صورتیکه اقدامات لازم و فوری برای حفظ زبان های آسیب پذیر و در معرض خطر نابودی صورت نگیرد حدود نیمی از بیش از شش هزار زبان مورد تکلم امروزی در پایان سده جاری میلادی از میان خواهد رفت. در این بین،۲۵ زبان و گویش ایرانی از جمله زبان‌ها و گویش‌های ترکی خراسانی، اورامانی، تالشی، وفسی، آشتیانی و سمنانی هم در سطوح مختلف «در معرض خطر» انقراض قرار دارند.
اگر چه خطر انقراض، زبان‌های عمده مادری غیرفارسی در ایران یعنی ترکی آذربایجانی، کردی، بلوچی و عربی را تهدید نمی‌کند ولی این زبان‌ها، (بویژه زبان ترکی آذربایجانی که تمرکز اصلی این مقاله است) با آسیب‌ها و چالش‌های عمده ای روبرو هستند که در این مبحث کوتاه، به پنج مورد از آنها اشاره می شود:

یک – آب رفتن زبان ترکی و گسترش پدیده زبان فآذری

پدیده «زبان فآذری» (فارسی + آذری) به زبان ترکی آمیخته با واژگان و دستور زبان فارسی گفته می شود که از نظر شکل و محتوا تهی شده و بر اثر ترکیب مفرط و لجام گسیخته با زبان فارسی به شکل زبانی فاقد ساختار، قاعده و پویایی در آمده است. گسترش پدیده فآذری بویژه در میان جمعیت‌های مهاجر به کلانشهرها، بزرگ‌ترین تهدید پیش روی زبان ترکی آذربایجانی است چرا که آن زبان را از درون تهی و گویشوران آن را به فراموشی تدریجی زبان مادری و جایگزینی آن با زبان غالب (فارسی) سوق می دهد. دو عامل در شکل‌گیری این پدیده نقش‌آفرینی کرده‌اند. نخست، رسانه‌ها و به‌ویژه شبکه‌های تلویزیونی استانی که با تزریق غیرطبیعی و تعمدی واژگان و قواعد گرامری زبان فارسی در زبان ترکی، باعث گسترش زبان فآذری شده‌اند و دوم، نظام آموزشی در مدارس که با عدم گنجاندن آموزش به زبان مادری و نهادینه کردن تبعیض زبانی، به گسترش این پدیده کمک کرده‌اند.

دو- تبعیض آموزشی و نازایی زبانی

وجود تبعیض نظام‌مند از قبیل ممنوعیت تدریس به زبان ترکی در مدارس و دانشگاه‌ها، فقدان مراکز علمی، پژوهشی و فرهنگستان زبان ترکی آذربایجانی به همراه عواملی مانند فراموشی و رقیق‌تر شدن زبان مادری (پدیده فآذری) در روند انتقال شفاهی از یک نسل به نسل دیگر و عدم امکان معادل‌سازی و معادل‌یابی برای موضوعات، مفاهیم و اشیای جدید، می‌تواند آن زبان مادری را به زبانی نازا و ایستا تبدیل کند.
زبان پدیده‌ای پویا و زنده است و برای تداوم رشد و نمو طبیعی خود نیاز به زیست بوم مناسب خود دارد. مرگ تدریجی و یا دستکم ایستایی و نازایی زبانی، سرنوشت محتوم آن دسته از زبان‌های مادری است که از سوی دولت‌ها و جوامع مورد تبعیض و آپارتاید زبانی قرار گرفته و پویایی خود را از دست داده‌اند. عدم انتقال نسلی و نازایی زبانی می‌تواند در یک بازه زمانی نسبتا طولانی، یک زبان را به گویش تبدیل کند و یا حتی منجر به مرگ تدریجی آن زبان شود. بطور نمونه، زبان‌های مازنی و گیلکی دست کم در مناطق شهری در طی دهه‌های اخیر تبدیل به گویش و لهجه شده‌اند که بر پایه تعاریف زبان شناسی، دیگر به سختی می‌توان آنها را زبان نامید.

سه- نگاه کلیشه‌ای و منفی به زبان‌های مادری غیر فارسی

زبان ترکی دستاوردهای ادبی کم ندارد و شاعران و نویسندگان برجسته کشورهای ترک زبان مانند «چنگیز آیتماتوف»، «ناظم حکمت»، «صمد وورغون» و «بختیار وهاب زاده» در سطح جهانی خوش درخشیده اند تا جایی که «اورهان پاموک»، رمان نویس نام آشنای اهل ترکیه توانست در سال ۲۰۰۶جایزه نوبل ادبیات را از آن خود کند.
با این همه، بر پایه گفتمان غالب برتری‌جویانه مقامات و نخبگان ایرانی، تصور می‌شود زبان‌های مادری غیر فارسی از جمله ترکی آذربایجانی، ضعیف، فاقد پتانسیل، غیرعلمی و غیرادبی هستند. بطور مثال «دکتر جواد طباطبایی» در تابستان ۱۳۹۲ در گفتگویی با نشریه «مهرنامه» ضمن دفاع از تلاش دیگر کشورها در از میان بردن زبان های مادری، در مخالفت با آموزش به زبان های مادری و بویژه زبان ترکی آذربایجانی با لحن تحقیرآمیزی می گوید «مگر در زبان آذری چه منابع اساسی فرهنگ بشری وجود دارد که اینها می‌خواهند مدرسه آذری درست کنند.» و «دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی» در خرداد ماه سال جاری در سخنانی در کلاس درسش، ضمن ادعای «عدم توانایی زبان‌های غیر فارسی در تولید ادبیات»، و ضمن منتسب کردن حق تدریس زبان‌های مادری غیر‌فارسی به توطئه خارجی‌ها بخصوص انگلیسی‌ها با لحنی غیر ادیبانه گفت: «ش...شیدم به این فرهنگ ملی خودم که میراثش (تنها) چند تا ترانه و چی چی محلی است».

چهار- نگاه امنیتی به زبان‌های مادری

در حالیکه تجربه کشورهای روا- مدار دارای نظام آموزشی چندزبانه حکایت از آن دارد که آموزش به زبان مادری به مثابه حق اولیه و طبیعی شهروندان، باعث بهبود در روند آموزش و یادگیری و همچین افزایش حس میهن‌پرستی و تعلق به کشور و بالعکس، هر گونه تبعیض فرهنگی-زبانی و قومی- نژادی موجب تشدید تمایلات واگرایانه و جدایی‌طلبی می شود؛ در ایران عکس این وضعیت وجود دارد. بطوریکه هر گونه توجه و اهتمام به آموزش به زبان مادری، معادل تقویت واگرایی و نشانه‌ای از جدایی‌طلبی تلقی می شود. بطور نمونه، فرهنگستان زبان فارسی به ریاست آقای غلامعلی حداد عادل، موضوع آموزش به زبان‌های مادری غیر فارسی را «توطئه خارجی» و «مغایر با امنیت ملی» کشور دانسته و بارها مخالفت خود را با آن اعلام کرده است. این نوع نگرش، یکی از موانع توجه به زبان مادری و آموزش به آن در مدارس است.

پنج- فقدان زبان و الفبای معیار و انشقاق زبانی

در کشورهای وسیعی مانند آمریکا، روسیه و چین نظام آموزشی و رسانه‌های سراسری، نقش مهمی در کم رنگ کردن لهجه‌های مختلف زبان‌های انگلیسی، روسی و چینی و تقویت یک لهجه استاندارد برای زبان‌های مادری ایفا کردند. در آذربایجان ایران اما عکس این موضوع را شاهد هستیم بطوریکه به علت نبود رسانه های حرفه ای، نظام آموزشی و الفبای استاندارد و یکسان به زبان ترکی، لهجه های مختلف زبان ترکی (بطور مثال ترکی قشقایی و ترکی خلجی) بعضا در درک و فهم یکدیگر دچار مشکل بوده و در حال تبدیل شدن به زبان‌هایی مجزا (زبان قشقایی و زبان خلجی) هستند.  
در پایان، در راستای مقابله با چالش‌ها و آسیب‌های پیش روی زبان‌های مادری غیرفارسی و از جمله ترکی آذربایجانی در ایران، تمرکززدایی و واگذاری مدیریت امور زبانی و فرهنگی و سیاست گذاری‌های کلان زبانی به نیروهای کارشناس و بومی استان‌ها و ایجاد فرهنگستان زبان ترکی آذربایجانی از جمله گام‌هایی است که می تواند به تقویت و احیای زبان مادری آن خطه کمک کند. بر این مبنا، تهیه محتوای آموزشی به این زبان در مدارس، جهت گیری شبکه‌های تلویزیونی استانی در راستای تقویت زبان مادری و تشویق گویشوران به کاربرد زبان ترکی آذربایجانی از جمله اقدامات ضروری است؛ ضرورتی که شوربختانه در ساختار سیاسی کنونی، ممکن و محتمل به نظر نمی‌رسد.

No comments: